خودکشی یک ملت در سایه شعربافی و شعرخوانی
سلام مجددآقای دکتر. حالا که مینویسم شاید شما خواب باشید. من هم البته خسته هستم ، اما چند خطی مینویسم. اول اینکه تشکر میکنم بابت گفتگو. میدانید که اینجا و …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
سلام مجددآقای دکتر. حالا که مینویسم شاید شما خواب باشید. من هم البته خسته هستم ، اما چند خطی مینویسم. اول اینکه تشکر میکنم بابت گفتگو. میدانید که اینجا و …
Read Moreسلام کردن به آدمی مثل تو حقیقتا کفران نعمت است آنهم در کلمه ای که سرشار از آرزوهای خوش است. حالا هم بهتر است ادا و اصول از خودت در …
Read More
شنیده ام که پایت لب گور است حاجی واتفاقا به همین دلیل اینها را برایت می نویسم. با اينكه ميدانم اگر باخبر شوي قرار است چه بگویم، حكما پيغام و …
Read Moreحرفی ندارم دیگر. زندگی پیچیده تر از ذهن توست و البته ساده تر… راحت باش! من هم پیرتر از آنم که کودکیِ آدمها را صبور باشم. زندگی اگر برای تو …
Read Moreسلام دکتر جان خیلی وقت است برای شما چیزی ننوشته ام. نه سلام و علیکی و نه احوالپرسی و نه هیچی. نه حتی تشکری بابت کتاب های ارسالی که این …
Read Moreدلتنگی های آدم مرز ندارد، حد ندارد، سقف ندارد. اندازه ندارد. نهایت ندارد و حتی حرف ندارد و شاید برای همین است که تو حرف نمیزنی و من هم که …
Read Moreآقای هدایت سلام پاریس را با شما تمام کردم.عمدا. از روز اول دلم میخواست که زودترروز اخر برسد.دلم میخواست اخرین خاطره ام با این عروس فرنگی شما باشید.پاریس این …
Read More
سلام عزیز دلم، ماه من چند روزی ست که دل و دماغ ندارم. چیزی هم نشده است . مثل خر کار میکنم و توی سرم میزنند و من هم برای …
Read More
این متن شاید برای 12 یا 13 سال قبل باشد سلام عزیزم چند وقتی ساکت بودم/ یک جور خفقان خودخواسته/ وگرنه میدانم تو جفنگیات من را وحی منزل فرض …
Read More
حدود سال 1384 نوشته شده است. در 34 سالگی سلام عزیزم. این روزها ابدا دل و دماغی ندارم. البته مثل همیشه. راستش چیزی من را سر ذوق نمی آورد. چرا …
Read More