در جهانی که به عقیده نیوتن ،ریاضیات زبان اوست و به قول ماکس وبر از آن راززدایی شده است و اخلاقش را حتی به عقیده کانت، خرد تعیین میکند و عریانی و صراحت در نهایت است ، قوم ، ملت و جامعه ای که نه تصلب ریاضی را می پذیرد و نه دست از ایهام و ابهام شاعرانه برمیدارد و اخلاقش را نه خرد بلکه مرده گان و شاعران تعیین میکنند و کماکان دل در گرو پرده پوشی و پرده نشینی دارد چه جایگاه و پایگاهی میتواند داشته باشد؟ چنین ملت و جامعه ای در کدام جهان زندگی میکند؟
ایا تاریخ بلند یک ملت را میتوان شاهدی بر بلوغ و پختگی مردمان فرض کرد؟ آیا تاریخِ انباشته که روایت حرکت خطی جامعه را نشان میدهد ،نماد درایت و عقلانیت محسوب میشود؟ ایا جوامعی مانند ما که تاریخ چند هزارساله داریم میتوانیم به حکم تاریخ خودمان را بالغ و پخته فرض کنیم؟ ایا ما میتوانیم به حکم پیش رفتن تاریخ، خودمان را در ایده و شیوه پیشرفته تر از جوامعی که تاریخ ندارند بدانیم و بخوانیم؟ چه عامل و عواملی یک جامعه و ملت را بالغ و پخته نشان میدهد؟
یکی از مقدمه هایی که بایدبر روی آن ایستاده و از طولانی شدن آن هراسی به دل راه نداد ، درانداختن پرسش های بیشمار و گوناگون پیرامون سن ذهنی جامعه ی ایرانی است. اینکه روح جمعی ما ایرانیان چند ساله است؟ یا به عبارت دیگر جامعه ایرانی در چه مرحله ای از رشد و بلوغ قرار دارد؟ یا به زبان دیگر، ایده و شیوه های زندگی فردی و جمعی اکثریت ما نشانه از کدام زمان و جهان دارد؟ این پرسش ها و نظایر آن باید تا حد امکان و نیاز کاویده و وارسی شود تا در ادامه هم از بدفهمی جلوگیری کنیم و هم مباحث و امور دیگر را بر آن استوار کرده و تا حد امکان به اشتراک فکری و ذهنی دست پیدا کنیم. اینکه بلوغ و پختگی یک ملت را چگونه میتوان تعریف و تعیین کرد؟ اینکه ما ایرانیان بدون در نظر گرفتن تاریخِ انباشته! چند ساله ایم؟ در کدام مرحله ی ذهنی زیست میکنیم؟ ایا ذهن و زبان ما ایرانیان متعلق به جهان جدید است و اگر نیست کدام عوامل مانع ورود ما به جهان معاصر است؟
انسانی را فرض کنید که در جغرافیایی متمدن و عقلانی زندگی میکند اما کماکان در ذهن و زبان خود، در مواجهه با پدیده های انسانی و اجتماعی یا تسلیم است ویا سرکشی بی قائده میکند و یا اراده ای فرا انسانی میبیند و قادر به درک تعاملات عقلانی امور نیست،ایا چنین فردی عقلانیت زمانه ی خود را فهم کرده است؟ انسانی که در جهان معاصر زیست میکند و از مزایای تکنولوژی به وفور استفاده کرده و در جامه و جامعه، تظاهرات جدید بیشمار دارد اما در ذهن و زبان یکسره تسلیم و بنده ی ارزش های ناکارآمد جهانِ مرده گان است، آیا ساختار عقلانی زمانه ی خود را درک و فرزند زمانه ی خود است؟گمان کنید که فردی در “اکنون” تاریخ زیست میکند اما بر این عقیده است که زنان نباید کار کنند و مردان باید مسولیت ها را به دوش بکشند و دختران تا زمان ازدواج باکره بمانند و پسران راه پدران را ادامه بدهند و تحصیلات مختص پسران و مردان باشد و زنان فقط در کار فرزندان و خانه باشند و…! ایا چنین فردی را میتوان انسان بالغ ، رشد یافته و معاصر فرض کرد؟ از نظر ذهنی چنین فردی در کدام زمانه زندگی میکند؟ اگر فردی معتقد باشد زنان به وقت قائدگی باید در بیرون از خانه بسر ببرند متعلق به کدام زمانه است؟ درکدام مراحل رشد قرار دارد؟ جهان ذهنی او متعلق به اکنون است یا جهانِ به سر آمده؟ ایا زبان و ارزش های او میتواند ما را به زمانه ی او راهنمایی کند؟ به عبارت دیگر ایا ایده و شیوه ی زیست فردی و جمعی او میتواند نشانی از زمانه و مراحل رشد و بلوغ او باشد؟
دیگر وقت آن رسیده است که ما ایرانیان با این پرسش ها روبه رو شده و با خودمان صادق باشیم و بدور از هیاهو و ابهام و ایهام سعی در یافتن پاسخی داشته باشیم که بیانگر وضعیت واقعی ما باشد نه رویایی! ایا ما ایرانیانی که در جهان معاصرظاهرا فقط نفس میکشیم( برای اینکه روشن نیست که از لحاظ فرهنگی و تمدنی زنده هستیم یا نه) ولی کماکان به هنگام روبه رو شدن با امور ، تحصیلکرده گان ما دست به تفال شاعرانه می برند و مردم عادی نیزبه استخاره ی مومنانه، انسان هایی بالغ هستیم؟ ایا انسان های که از تمام مظاهرعریان و صریح تجدد استفاده میکنند اما زبانشان بوی ایهام و ابهام و پرده پوشی میدهد انسان های امروزی هستند؟ ایا ما ایرانیان در زمانه و جهانی که تمدنش یکسره عقل بنیاد و مسلط است ولی کماکان با مختصات جهان در حوزه ها و ابعاد گوناگون با تنها میراثی که داریم یعنی شاعرانه گی برخورد میکنیم متعلق به این زمانه و این جهان هستیم؟
این مقدمه کوتاه با پرسش های بیشمار در باب اینکه ما ایرانیان چند ساله هستیم و در چه مرحله از رشد و بلوغ قرار داریم ، به پایان میبرم تا در اینده به تببین و تحلیل بیشتر آنها بپردازم و نشان بدهم که از زاویه ی نگاه من چه عامل و عواملی را میتوان برای تعیین و تشخیص میزان رشد و بلوغ یک جامعه و ملت در نظر گرفت. و تعیین این مساله چه داد و ستدی با شعر ، شاعران و شاعرانگی خواهد داشت. گرچه این این تعیین ابدا قطعیت نخواهد داشت اما قطعا ما را با تصویری عریان تر از خودمان روبه رو خواهد کرد.