و خدا “نور” بود دیگر نیست…
و خدا “نور” بود! شعری سروده و خوابیده بر زبان مادربزرگ در همه ی دیروزهای ما از پس قرن ها لابه لای شهاب ها شب بو ها خوابیده کنار تمام …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
و خدا “نور” بود! شعری سروده و خوابیده بر زبان مادربزرگ در همه ی دیروزهای ما از پس قرن ها لابه لای شهاب ها شب بو ها خوابیده کنار تمام …
Read More“من” های متوهم میان ” ما” خانه کرده اند “من” های کمربسته به خونِ “ما” “من” های هار و های و هار و های خو ناکرده به رنگین کمان ، …
Read More…جغرافیایی ست که زخم دارد/ تاریخی ست که باید لا به لای زخم هایش را خواند / زخم هایت را می بینم و دستم خالی ست/ تلخندِ زخم نیمه …
Read Moreدر خنکای طناز پاییز
Read More