ملاقات و بیعت با بت ها
یک وقت هایی باید بروی جلوی پنجره ای که کسی نیست و مهربانانه ازپشت خودت را بغل کنی… یک وقت هایی جگرت را باید داوطلبانه بفرستی لای دندان هایت… گاهی …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
یک وقت هایی باید بروی جلوی پنجره ای که کسی نیست و مهربانانه ازپشت خودت را بغل کنی… یک وقت هایی جگرت را باید داوطلبانه بفرستی لای دندان هایت… گاهی …
Read Moreاینگونه آغاز شد: آدمیزاد موجودی ست که آرزو دارد و هیچ موجود زنده ی دیگری نمی تواند آرزو داشته باشد. و من سراسر زندگی تا به همین حالا دنبال آرزوی …
Read Moreبه یاد ندارم که در تمام طول زندگی ، سالروز به دنیا آمدنم را خودخواسته! به جشن نشسته باشم ویا اشاره کرده باشم و یا رغبتی داشته باشم برای هیاهو …
Read Moreآهای … با توام، دخترک نگاه کن… دخترکی که گیسوانت شب بود و صورتت ماهِ تمام ،در خنکای نیمه شبانِ تفتیده روزهای تابستان! به زیر آسمانی گره خورده از …
Read More*حرف های نصفه و نیمه من درجمع علاقه مندان به شعر در دانشگاه کنکوردیا مونترال /شاید یک ماه قبل * دوستانی که برای نشست های ادبی( خصوصا شعر خوانی و …
Read Moreبی حرف؟/.به کجا؟/.راه بادیه این نیست./قرارمان این نبود/گردباد_راهزن_ معنا را دست کم نگیر/بیابان_پیش رو سراب و واحه کم ندارد/ واحه را سراب نگیر و سراب را واحه / خزیدن …
Read Moreبرای دیده شدن باید بروی بالاتر. باید ارتفاع بگیری .من از ارتفاع واهمه دارم. همیشه داشتم. با اینکه ظاهرا مدار جهان بر بالا رفتن است. آنهم در همه چیز. …
Read Moreو این قصه را بارها روایت کرده اند،و شنیده ایم و میدانیم ، اولین “آدم” که خلق شد و اولین خاک و گلی که به صورت انسان درامد و انفاس …
Read Moreحالا شاید بعضی ها بدشان بیاید ،شاید بر بخورد به بعضی ها ،شاید غریب وآشنایی که گاهی میهمان من میشوند اینجا فکر کنند من آداب میزبانی را نمیدانم،…خیلی چیزها امکان …
Read Moreمن هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت/ از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت/ جامی و بتی و بربطی بر لب کشت/ این هر سه مرا نقد و ترا نسیه …
Read More