سرنوشت نه در پیشانی،بلکه در دستان ماست!
سال هشتادو پنج،مرداد و شهریور میدانستم که آن سال ،آخرین سالی ست که درآن نشریه قلم میزنم،پس در هر شماره از “ان زاویه” که میدیدم تلاش میکردم تا گره های …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
سال هشتادو پنج،مرداد و شهریور میدانستم که آن سال ،آخرین سالی ست که درآن نشریه قلم میزنم،پس در هر شماره از “ان زاویه” که میدیدم تلاش میکردم تا گره های …
Read Moreسال هشتاد و پنج،بهار…..رسانه برای بعضی ها “ویزور” است و تنظیمات دارد، برای من آینه است بی هیچ تنظیمی! یادم نیست چرا این یادداشت را نوشتم، دلایلش را فراموش کرده …
Read Moreتابستان هشتاد و پنج یکی از اساتید خبرنامه انجمن را نقد کرد یا متهم کرد به بی خبری! در نقد هم فقط نواقص را دید . حرفی نبود و نه …
Read Moreبهمن و اسفند 84/ توضیح زیادی ندارم برای این نوشته، به گمانم تیتر و متن اگر خوانده شود قصه معلوم میشود، کسی حرفی نمیزند،نمی زد،و نخواهد زد، و هنگامی که …
Read Moreپاییز 84 بود/هنوز “مدیریت کتابداران” و نتایج ان در اولویت های کاری من بود و گمان میکردم که با تصحیح مدیرت گره هایی از کار این قشر باز میشود..هنوز نیز …
Read Moreتابستان 84/ مدیریت البته نه درمملکت ما که همه مدیر از شکم مادر زاده می شویم!!! بلکه در سرزمین غربیان امریست که اصول دارد، روش دارد،قانون دارد،تئوری دارد، و در …
Read Moreسال 84/بهار من زیاداهل نوشتن مقاله نیستم،یعنی حوصله ندارم و نمیتوانم در چارچوب مقالات علمی بمانم،و شاید برای همین است که بیشتر ترجیج میدهم فکر و نظرم را در قالب یک …
Read Moreتابستان 84/ انتقال دفتر انجمن به ساختمان جدید کتابخانه تاخیری را باعث شد که ابدا دل خواسته ی من نبود، بعد هم که امدیم تا دو نمره را در یک …
Read Moreبهمن و اسفند 83/ از زمانی که سید محمد خاتمی امده بود به کتابخانه ملی و تا زمانی که رفته بود به ریاست جمهوری داستان ساختمان جدید کتابخانه با سرعت …
Read Moreمهر و ابان ماه سال 83/ ngo ها و سازمان های غیر دولتی در دوره ی سید محمد خاتمی متولد شدند و توانستند تا حدی مردم را به این نکته توجه …
Read More