شریعتی،عباس تایسون و چند خاطره
این یادداشت حدود 1400 کلمه و نیاز به 12 الی 15 دقیقه زمان دارد برای خواندن 1. پانزده ساله گی ،آغاز آشنایی من با کتاب های شریعتی بود.1365 . در …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
این یادداشت حدود 1400 کلمه و نیاز به 12 الی 15 دقیقه زمان دارد برای خواندن 1. پانزده ساله گی ،آغاز آشنایی من با کتاب های شریعتی بود.1365 . در …
Read Moreمن حوصله هر کسی را ندارم اما همیشه حوصله نرگس را داشتم. برای همین همیشه از حال و احوالش باخبر میشدم. از اینکه میدیدم دختری اینچنین تشنه ی دانستن و …
Read Moreصبح زود زده ام بیرون انهم با ریش دو روزه.همه طول راه به تو فکر میکردم.ترافیک مثل سگ بود.من هم بی حوصله.عصر امروز شاید خبرت کنم که برویم “کافه “هوس …
Read Moreحواسم پیش توست،گرچه میدانی که حوصله ندارم اما حواسم ششدانگ پیش توست. نه اینکه برایت بمیرم.نه!خودت میدانی که من اهل این کثافت کاریها نیستم.نه برای کسی میمیرم و نه دل …
Read Moreدخترم سلام..عزیزکم دوستت دارم…اما تو باور نکن! امروز مثل همیشه نیستم.یعنی حتی توان نوشتن ندارم و اگر برای تو نبود ابدا کلمات را ردیف نمیکردم.ولی چه کنم که تو یگانه …
Read Moreقبل از آغاز _یه موجی از شونه راستش حرکت میده و از گردنش رد میکنه و تو شونه چپش اروم میگیره وبا لحنی که همه “ز ” ها رو “س” …
Read Moreسیزده مرداد هشتادو هشت بیست و پنجم فروردین 88 از اسمان شهر برف و باران میبارد/شدید/زمستان بعد از رفتن دمی بازمیگردد عربده ای میکشد و شکوفه ها از ترس سکته …
Read More