دموکراسی نخواهی!

 

راستی چراما به خودمان میبالیم؟.۱۰۰ سال است که دربه در آزادی ودموکراسی هستیم. خب نمی شود دیگر. این همه هزینه دادیم … خب نمی شود دیگر. از ان پادشه قجر بگیرتا همین حالا حالا ها … آقا جان ما دموکراسی حالیمان نمی شود. واقعا چه کسی می گویددموکراسی وارداتی نیست! پس ماهاتیر محمد در مالزی چه غلطی کرده است؟ از میان شکم مادرش دموکراسی آورده برای مردمی که تا ۵۰ سال پیش روی درخت زندگی میکردند؟ اینها که حتی مستعمره بودند! مگر هند نبود؟ مگر ژاپن کنفیکون نشد؟پس این چه جور دموکراسی است که مستعمره ها و در به در ها و مفلوک های دیروز دنیا همه دارند اما آقاها(يعني ما) ، قدرتمندان، تاریخ دارها، باهوش ها!! با اخلاق ها و مودب ها (عق بزنید)،و متواضعان وخردورزان دنیا که ما باشیم هنوز لامصب را لمس هم نکرده ایم !؟؟؟ خب الحمدالله ما همیشه آقای خودمان بودیم و خودمان تو سرخودمان می زدیم /نه غریبه. !!! شکر خدا ما همیشه خودمان از خودمان دزدیدیم و نه غریبه. ما همیشه خودمان از پشت به برادرمان خنجز زديم نه غریبه. ماهمیشه خودمان عشق را به پول فروختیم. ما همیشه خودمان مرد زندگیمان را یا از دور بازویش انتخاب کردیم یا از روی حساب بانکی اش! بله الحمدالله ماهمیشه آقای خودمان بودیم!!! و کسی میان سرمان نزده است! جنگی هم اگر هست میانمان جنگ پدر و فرزندی ست! پدر فرزند را لاشه لاشه کند عیب ندارد (اسطوره هم داریم رستم و سهراب، پس قبح ندارد) فرزند اگر پدر را در به درکند چه باکی ست؟ برادر شاهرگ برادر را بزند چه اشکال دارد؟(نگاه كنيد به هجم شكايت هاي ما مردم از يكديگر) مرد زنش را سر به نيست كند و زن مردش را چيز خور! چه اشكالي دارد؟ ( تاریخ ما مملو از این مسائل است. اینها همه الحمدالله خانگی ست! و نشان استقلال است!!!). تولید خودمان است!!. البته مصرفش هم برای خودمان است. مگر عشق و امید و آرزوی اقتصاد ما از تولید به مصرف نبود؟ گیرم که تولیداتمان کمی به خاک و خون!!! آلوده باشد … نه خاک اجنبی ست و نه خون ملحد ومشرک. سرزمین پدرمان است و خون برادرمان! به خودمان ربط دارد. و هر چه درخانه باشد بهتر است از اینکه غریبه بزند میان سرمان! خاک بر سر کسانی که دعوای خانه را می برند میان کوچه! گول خورده اید که همه چيز جهانی شده؟ مرزها را برداشته اند؟ کدام درازگوشی گفت: خانه ما شیشه ایست؟ دخترک یک روز میرود ویلای گلندوئک 450 هزار تومان حاجی پیاده می شود. آن وقت عقلش کم است که برای2ميليون تومان وام که می خواهد ترم سوم را ثبت نام کند دو تا ضامن بیاورد؟ یا ضامن آهو! چهار جمعه با حاجی باشد می کند دو ميليون…
چرا نکند؟ حتما دوست داشتی گردنش را پیش چهار تا پفیوز کج کند؟ دهنت را آب بکش.همه چیز نسبی ست! زنی که دست آخر برای اداره سه سر عائله و همسر بی کلیه میرود و می خوابد با چند نفر این روسپی نیست … … معلوم است که فقر مجوز فحشا نمی دهد اما کدام الاغی می تواند بگوید که وقتی خط فقر 2 ميليون تومان است و حقوق یک زن به زور میشود 1 ميليون///مجوز اضافه کار!!! خودفروشی غیابا و خودکار صادر نشده است؟ . این زن روسپی نیست.نبوده و نخواهد شد! این فقط تفیست در صورت من، تفیست در صورت تو و همه لاشخورها و ریاکاران، و فرصت طلبان و حرام لقمه هایی که با لبخند از پشت به هم خنجر می زنیم و اداي مودب ترين و با اخلاق ترين و منزه ترين و فرهيخته ترن و با فرهنگ ترين آدمهاي جهان را مثل يك بازيگر در يك رقاصخانه در مي آوريم!!!

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *