از نامه پر نکته شما متشکرم،حقیقتا ادمیزاد گاهی باید دانسته هایش را از زبان دیگری بشنود
وعیب که ندارد هیچ، بلکه سراپا حسن است و جنابعالی چنین کرده اید. نکته و زاویه کم ندارد حرف ها ی شما و من کم و بیش با جنابعالی در یک موافقتِ “نه ثغیل و نه روان” هستم . هم داستانم باجنابعالی به چند جهت و هم جهت نیستم با شما باز هم به چند جهت . اما کلیت تذکرات شما را می پذیرم. خاصه آنکه امورات این مرز و بوم یکسره بر کاکل سیاست نمی چرخد و انچه مندرس و ناکارامد شده و ادمیان را در عصر غار نشینی ذهن محصور نموده، و در جهان جدید، لباس عهد عتیق به تن نموده، و در دنیای خبر، بی خبری را ترویج کرده ، و به لطایف الحیل سنت های مرده را با فرهنگ مدرن تزویج نموده، و فرهنگ عربده را بر گفتگو ارجحیت داده، و ریا را بر صدر نشانده و بی هنران را قدر داده و عقل زنان را به چشمانشان کشیده، و دور اندیشی مردان را به رگ گردن و دور بازو تقلیل داده و گذشت را به فراموشخانه فرستاده و فروتنی را به بی عرضه گی تحدید نموده و زرنگی و دودره بازی را مبلغ شده و دور زدن حقیقت را متعلق به عقلانیت فرض کرده و از صداقت عصاره حماقت گرفته و صراحت را با ویترین وقاحت ناکام کرده و بازارتهمت و تهدید و بهتان را گرم کرده و….هزاران نکته دیگر که از حوصله خارج است همه و همه در حوزه “فرهنگ” ی می گنجد که مردمان این دیار هر روز به آن بی اعتنا تر شده و آن را لگد کوب میکنند و هیچ نمی پندارند که همه چیز “فرهنگ” میخواهد حتی فرهنگ!
اما چه کنیم ما؟ بمانیم یا همراه شویم؟ بخوابیم و رویا ببینیم یا بیدار باشیم و کابوس نظاره کنیم؟ من از انجایی که ادمم و حتی اگر سوسک هم بودم باز شاخک هایی داشتم که حساسیت ها من را هویدا میکرد اما از انجایی که ادمم و حتی ادم متوسط الحالی نیز هستم نه تاب غرق شدن در واقعیت های پلشت سیاست را دارم و نه تحمل ارمان های دیر و دورفرهنگ را. نه نشستنِ مستمر راضیم میکند و نه دویدن های مکرر. همیشه هم در عذاب مضاعف هستم از بابت این خاصیت دو گانه که دارم.محبوس در برزخی خویش ساخته. اهل یکی از انها بودم تکلیفم معین تر بود . وضعیتم مشخص تر بود اما چه کنم که من به هیچکدام از دو وضعیت ایمان ندارم اما ناچارا میان هر دو دست و پا میزنم. ولی تاکید اکید دارم که با کلیت فرمایشات شما موافقت داشته و زیر جلکی به انها فکر هم میکنم. بلا نسبت “انسان الاغی ست” که گاهی ادم میشود! و ادمها هم سالی به ماهی چند دقیقه فارغ از اشربه و اطمعه به ماورا و لاهوت فکر میکنند..ما هم که لابد ادمیم.
به هر جهت نامه جنابعالی به ما حظ وافر داده و بر ما عیان کرده که منبر نشینی و مسند خواهی زیر پوست همه ی ادمیان خانه داشته و به وقت معین البته خود را دو دستی هویدا میکند حالا چه نسبتش ده به یک باشد و چه یک به یک!
روزگار خوبی داشته باشید البته خوب است.
خوش باشی جنابعالی کمترین خواسته ی ماست.
زیاده عرضی نیست
قربانت