ما مردمان ساده ،سلبریتی های پوچ و برادر حاتم طائی

 

ما خیلی مردمان ساده ای هستیم. خیلی ساده. انقدر ساده که هر روز یکجور به یک طریق از این ساده گی ما عصاره حماقت میگیرند و سرمان کلاه میگذارند و به ریشمان میخندند و ما فکر میکنیم بچه زرنگ دنیا هستیم. یکی همین سلبریتی های پوچ که ارزش یک پول سیاه ندارند از بالا تا پایین! از داخل نشین تا خارج نشین.فقط و فقط به فکر جیب و شهرت خودشان هستند و در این راه ،مردم را به بازی میگیرند.یعنی ما مردمان ساده دل و روستایی ابزار دست اینها میشویم و شده ایم.البته خود انها هم ابزار دست دیگرانی هستند که درسیاست و اقتصاد و فرهنگ کارشان اوراق کردن است و دستشان تا مفرغ درجیب مردم است.این سلبریتی های پوچ،گاهی به ظاهر حرف مردم را میزنند تا مردم اطمینان کنند به انها و سر به زنگاه های حساس مردمی را که اطمینان دارند چنان گمره میکنند و چنان از راه به در میکنند که نمی فهمیم از کجا خورده ایم.


سلبریتی در هر لباسی اعم از خواننده و ورزشکار و شومن و بازیگر و…اگر برای بازیگران عرصه سیاست “فانکشن و کارآمدی ” نداشته باشند حتی فرصت نفس کشیدن نمیدهند به آنها چه برسد به اظهار مواضع!. ساختار سیاسی در ایران چنان متصلب و غیرمنعطف است که هیچگونه معروفیت و شهرت خارج از کنترل و مدیریت خودشان را تحمل نمیکنند و شما اگر شجریان هم باشی و ربنا خوانده باشی( متن مذهبی در حکومت مذهبی) انهم در ماهی که ادعا میشود ماه میهمانی خداست، شما را از این میهمانی نه تنها بیرون میکنند بلکه کاری میکنند تا از صفحه روزگار محو شوید.و همه درها و پنجره ها را به رویتان می بندند.
وگرنه کجا اینها از خودشان و حقشان و جیبشان و شهرتشان گذشته اند و خطرکرده اند؟! کجا اعتراض به جا و درست و ریشه ای کرده اند؟ البته تقصیر ما هم هست که جو گیر هستیم و فکر میکنیم تئوری های سیاست و فرهنگ و اقتصاد و توسعه از میان یک موضع گیری درپیتی یک سلبریتی بیرون می آید!
ته همه ی این سلبریتی ها را بگیرید یک ریگ که چه عرض کنم بلکه سنگ ها دارند میان کفششان! وقتش هم که بشود یکی یکی صدای افتادن طشت رسوایی اشن را میشنویم. وقتش هم هنگامی خواهد بود که فانکشن و کارامدی خودشان را از دست بدهند و دیگر نتوانند میان افکار عمومی جذابیت داشته باشند، برای همین سعی میکنند هراز گاهی “موضعی” از خودشان در کنند تا مبادا دُز حضورشان کم شود .البته اینها خوب میدانند ،در این شرایط سختی که برای مردم درست شده بهترین کار اینست که مثلا حرف مردم را بزنند و مثلا میزنند اما یا با تاخیر یا با تحریف! اینها همه تاریخ مصرف دارند. تاریخ انقضا دارند. تاریخ مصرف و انقضایشان هم دست خودشان نیست! اینقدر مفلوک ومحرومند اینها . اینها هروقت کارآمدی و فانکشن خودشان را برای بالادستی ها از دست بدهند همانند سیندرلا در ساعت 12 شب لخت و عور و بی سروسامان میشوند.

حالا چطور ما مردم نمیفهمیم که همه این سلبریتی های پوچ، خواسته و ناخواسته درکنترل و مدیریت دیگران هستند واز آنها استفاده میکنند برای کنترل ذهن و دل و ما و بعد ما هم دسته دسته زیر علمشان در فضاهای مجازی سینه میزنیم؟ چرا حالیمان نمیشود که این ادمها اگر فضای آزاد و رقابت بود در روستای خودشان هم معروف نمیشدند. چرا ما آلت دست اینها میشویم؟ پس ما کی میخواهیم اندکی سرمان را از برف نادانی و ناآگاهی بیرون بیاوریم و بفهمیم که این آقایان و خانم های سلبریتی اگر شجاعت و شهامت یک سرسوزن اظهار نظر خارج از کنترل و قائده و مدیریت بالا دستی ها را داشته باشند باید با شهرت و ثروث خداحافظی کنند و کدامشان کرده اند؟ در بهترین حالت همه این سلبریتی ها(شما بگو 90 درصد اینها) شریک دزدند و رفیق قافله.از بالا تا پایین. و در بهترین شرایط فقط میتوانند نقش “برادر حاتم طائی” را بازی کنند نه خود حاتم طائی! و ما مردم باید حواسمان باشد که دنبال حاتم طائی هستیم یا برادرش!

حکایت: برادر حاتم طائی در چاه زمزم ادرار کرد. او را با پس گردنی، کشان کشان نزد حاکم وقت بردند؛ حاکم از علت کارش جویا شد. پاسخ داد که با تمام وجود می‌خواسته حرکتی کند تا به آوازه و شهرت برادرش برسد و چون همانند حاتم آنقدر سخاوتمند و گشاده دست نبوده می خواسته به اینطریق شهرتی برای خودش دست و پا کند!

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *