هجوم هیچ در پوچ_3
اصلا غافلگیر نشدم..تعجبی هم نداشت…اصلا ندارد… ولی مسیج پشت مسیج می آمد که: “هوا رو داری” …تولد پاییز در دل تابستان…یک ناغافل هوا برگشت….آسمان تو هم شد…غرید و بارید آن …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
اصلا غافلگیر نشدم..تعجبی هم نداشت…اصلا ندارد… ولی مسیج پشت مسیج می آمد که: “هوا رو داری” …تولد پاییز در دل تابستان…یک ناغافل هوا برگشت….آسمان تو هم شد…غرید و بارید آن …
Read More1.خیلی چیزها د رجهان تغییر کرده است. یعنی جلو رفته است. عقب گردی نبوده و نیست. انها که عشق ” دوربرگردان” دارند با سر به زمین میخورند. ابزار جدید در …
Read Moreمیان نسبی ترین زمان ها نفس میکشیم اما مرگ هنوز قطعی ترین است. چند روز مانده به سال نو، دخترکی بیست و چند ساله، دلمان میگیرد ،چند روز پس از …
Read Moreشنبه بیست و یکم دی 1387 میدانی…در زندگی همه ما همیشه غول ها و کوتوله هایی پیدا میشوند که ما به اندازه ی درکمان از هستی انها را به مرزهای …
Read Moreیکسالی میگذرد به گمانم/سال 87/…مثل همیشه مرگ و زندگی میان ذهنم میچرخیدند. سرم پر از حرف است. “شهاب! باران” کلمات شده ام. وقت نیست.عمر هر فکر به “درنگی” و هر …
Read Moreیعنی هدایت کجای زندگی را دیده بود که اینگونه نوشت: “در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد” گاهی کمترین …
Read Moreسال 82/برای یک دوست نوشته بودم و دوستی دیگر به دستش رساند و بعد همدیگر را دیدیم و همه چیز ختم به خیر شد قصد نداشتم كه از خود و …
Read More