معامله ی ” خون ” و ” خرد” !

دخترم سلام..عزیزکم دوستت دارم…اما تو باور نکن! امروز مثل همیشه نیستم.یعنی حتی توان نوشتن ندارم و اگر برای تو نبود ابدا کلمات را ردیف نمیکردم.ولی چه کنم که تو یگانه …

معامله ی ” خون ” و ” خرد” ! Read More

ظلمت،دانایی و کارگردانی که مدام کات میدهد!

بابك احمدي در مقدمه كتاب ؛ خاطرات ظلمت؛از قول محمد بن محمود همداني حكايت ميكند كه: در كوه اصفهان  چاهي ست قعر ان پديد نيست.كودكي در ان افتاد.به روزگار اسحاق …

ظلمت،دانایی و کارگردانی که مدام کات میدهد! Read More