موسی و شبان یا برق 221 ولت؟

اذر و دی 86/ اولین نوشته ی من در نشریه الکترونیکی شیرازه،شماره اول بود و  میخواستم از نقش رسانه ها بگویم و اینکه چه میکند با ذهن و دل مخاطب و…طرح هایی که برای صفحه اول شیرازه تهیه میشد (مثل همینی که اینجا گذاشته ام و میگذارم تمام فکرش برای من بود و انجامش را دوستان گرافیست انجام میدادند و از همانجا پای من و بلکه دست من به اندیشیدن پیرامون طرح های گرافیکی باز شد،نه خیلی حرفه ای ولی کار  راه انداز بود،من همه طرح های شیرازه را دوست داشتم…همین!

پاره ی اول:
برقی که هر شب به خانه های ما می آید تا ما را برهاند از تاریکی ،همانی نیست که از ژنراتور خارج می شود  و یا در نیروگاه تولید می گردد که اگر به ثانیه ای همان برق با همان قدرت و شدت و ولتاژ روانه وسایل  الکتریکی مانند لامپ و رادیو و تلویزیون و یخچال و…شود در چشم به هم زدنی جان همه اشان را می گیرد. پس لازم است که مبدلی باشد که ولتاژهای بالا را برساند به همانی که یک لامپ برق نیاز دارد یعنی 220 ولت! 221 ولت حتی اگر از سر مهربانی و دست و دلبازی شرکت برق هم باشد برای وسایل الکتریکی حکم عزرائیل را دارد!
قصه موسی و شبان در مثنوی نیز همین معنا را در جامه ای دیگر به ما نشان می دهد و اینکه اگر موسی سطح تفسیر و تحلیل خود از خداوند را (شما فرض کن ولتاژی معادل هزار) را به شبانی که سطح تحلیل و تفسیرش از خداوند به زور می توانست 40 یا 60 ولت  باشد تحمیل نمی کرد  برق از چشمان شبان بیرون نمی جهید  آنچنانکه راه اتصال  به خداوند را گم کند! .خلاصه آنکه میان موسی و شبان مبدلی نبود که آن ولتاز بالا را به ولتاز مناسب تبدیل کند و دیدیم که  آن بی پرده سخن گفتن موسی و آن تفسیر درست چگونه ننیجه ای نادرست داد و  به جای آنکه ایمان شبان را استواری بیشتر ببخشد ،متزلل کرد انچنانکه خداوند نهیب میزند به موسی که: ” تو برای وصل کردن آمدی …..نی برای فصل کردن آمدی “

پاره ی دوم:
قصه در دنیای جدید نیز به همین روال است. متخصصان و کارشناسان رده بالا در علوم گوناگون  حرف های خود را می زنند  که بیشتر برای هم ردیفان و هم سران خود  قابل فهم و درک است. آنها بنا به طبع و دانشی که دارند از زبانی ویژه و آکنده از عبارت های تخصصی  استفاده می کنند که شاید ناگزیر باشند از آن، اما برای آنانکه در مراتب پایین تری هستند قابل فهم و درک نباشد. متخصصان هر شاخه ای از علوم  همانند ژنراتورهایی هستند که نظر و عقیده هایشان  ولتاژی بالا دارد که  اگر به طور مستقیم به مصرف کنندگان مرتبه های پایین تربرسد و مبدلی در کار نباشد  یا می سوزاند یا  انقدر در پرده می ماند که خودش سوخت می شود! .و علم اگر در پرده بماند چه فایده؟ و  دانش اگرهمگانی نشود چه سود؟ و حرف جدید اگر راهی جدید ایجاد نکند پس به چه کار می اید؟ خلاصه انکه در زمانه ی جدید نیز مبدل هایی لازم است که جان سخن اهل فن را ترجمه کنند  برای آنانکه از دورترها   دستی  بر آتش دارند . رسانه ها،روزنامه ها و نشریات صرف نظر از کاغذی یا دیجیتالی بودنشان در جهان جدید ، علاوه بر آ نکه رسانایند یعنی   آگاهی و خبر و اطلاع را از جایی می گیرند و به جایی دیگر می رسانند ،، نقش مبدل و مفسر را نیز بازی می کنند .نویسندگان و گردانندگانشان  در سر آن دارند که با توجه به پایگاه و رتبه ای که مخاطبانشان دارند  سخن بگویند و بنویسند. هدف رسانه ها آن است که در شکل های گوناگون ذهن مخاطبان خود را تسخیر کند. و این تسخیر صورت نمی گیرد مگر آ نکه پیشتر ولتاژ مناسب برای ذهن مخاطب معلوم شود.

پاره ی سوم:
شیرازه نشریه ای تازه متولد شده در سپهر نشریات کتابداری ، آرشیو و اطلاع رسانی  ست.،نشریه ای نوپا که  امده است اگر بتواند ساده بگوید و دست متخصصین را در دست علاقه مندان و انانکه در رتبه هایی کمی پایین تر قرار دارند بگذارد.و  ولتاژ بالای نظریات و تحقیقات گوناگون را به ولتاژی  مناسب حال مخاطب  تبدیل کند.  اما این ساده گفتن و ساده نوشتن بدان معنا نیست که بر هیچ منطقی استوار نباشد.  شیرازه به هیچ عنوان تنها به نقالی نخواهد پرداخت و نقادی  و نقادان را قدر می داند و به تحریر بسنده نخواهد کرد و تحلیل های قوی  و خواندنی را بر صدر خواهد نشاند. شیرازه آمده است تا اگر بتواند  خونی دیگر در رگ و پی جامعه جوان کتابدارن ایران جاری کند و فعالان  حوزه اسناد و آرشیو را تا حد امکان از گوشه عزلت به در آورد. این نشریه که در هیأت دیجیتال (فعلا هر دو ماه یکبار)  منتشر می شود، تا آنجا که مجالش دهند و دستش را بگیرند خوانندگانش را از مطالب پیچ در پیچ و گاه مبهم  ، با عناوینی طولانی که خود حکم مقدمه دارد!!  و عاقبت نیز به جز امتیازی که نصیب مؤلفش می کند هیچ  ندارد برهاند.  شیرازه بر آنست تا صدای دانشجویان پیشرو کتابداری را  به  آن دسته از اساتیدی که کماکان از گذشته هزینه می کنند برساند و مشکلات حرفه ای و کاری کتابداران وآرشیویست ها را تا انجا که مجال دارد انعکاس دهد و فریادی باشد برای فعالان حوزه اسناد و آرشیو که: ” سند کاغذی اغشته به غبار زمان نیست  که از یادها برود بلکه خاطره ای ست  روشن که حتی هزاره ها نیز  آن را محو نخواهد کرد”

پاره ی پایانی:
شیرازه خیال شیرین بیش از اینها دارد و برای انکه آن خیالات جامه ی حقیقت بر تن کنند امیدوارست  که استادان و متخصصان  حوزه های کتابداری ،ارشیو و اطلاع رسانی   اگر به گفتگویی یا پرسشی  دعوت شدند ،میزبانی  آ ن  را بپذیرند و دانشجویان از اظهار گله و نواقص و درخواست ها باکی نداشته باشند و منتقدین نقد های خرد پسند خود را از ما دریغ نکنند  و نویسندگان ، شیرازه  را از یافته های  جدید خود بیخبر نگذارند که اگر چنین شود یعنی اساتید سر سنگین باشند و دانشجویان  خود را سبک فرض کرده  و نقادان تنها به نقالی بسنده کنند و نویسندگان مانند همیشه به رتبه و امتیاز چشم داشته باشند ،از آن خیالات شیرین به جز تلخ کامی چیزی باقی نخواهد ماند و شیرازه ای که  آمده بود تا گوشه ای از کار را بگیرد و  جامعه کتابداران و آرشیویست های کشور  را به مدد افزایش رسانه های گوناگون و ایجاد فرصت گفتگو و داد و ستد های علمی  قوام و دوام بیشتری ببخشد  بی اثر یا کم اثر خواهد ماند و در ان صورت نقش ” مبدل ” بودن خود را از دست میدهد و اگر پای مبدل ها از میان برچیده شود ، باقی همان میشود که در آغاز بدان اشاره شد .یا ولتاز221 ولت می آید و ذهن مخاطب را می سوزاند و یا اینکه همان برسر  مخاطبان و علاقه مندان  می آید  که موسی بر سر شبان آورده بود!

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *