شیرازه یک ساله شد، صد ساله میشود؟

شیرازه/ نمره پایانی و ارزوهای من

نمره اخر شیرازه بود،کسی چیزی نگفته بود اما من میدانستم،یعنی معلوم بود که تدبیری نیست برای حمایت و تداوم نشریه ای که نیامده جای خود را باز کرده بود،ادمهای کوتاه قد،تنگ نظر، بی هیچ عقیده ای و پر از عقده های گوناگون نخواستند و نگذاشتند،روزی که خیلی زود است تمام قصه را میگویم تا کتابداران و غیر کتابداران بدانند که چه کسانی با چه اندازه بهره هوشی! در خفا تصمیم به مرگ شیرازه ای گرفتند که شاید در نوع خود اولین بود در کشور ما و نمونه قبلی نداشت! روزی که دیر نیست خواهم نوشت کدام دست های بی تقوا و زبان ها ی بی پروا  به کار شدند تا شیرازه نباشد…شیرازه را میخواستند اما برای اینکه نردبان باشد برای بالا رفتن انها و شیرازه نه بلند گوی کسی شد و نه نردبان …پس محکوم بود به  اینکه نباشد!…بگذریم…روزی که دیر نیست خواهم نوشت!

صد ساله ها

سینما _ شاه بابا  البته   در  سه مرتبه سفر به  فرنگستان  هر بار بیشمار گرفتار حیرانی شده بود از بابت چگونگی  بلاد و نظم و انتظام و اکسپوزیسیون و ترن و دیگر عجایب آن روزگار اما پیشانی نوشت شاه قجر و گلوله میرزا رضا  به او فرصت نداد که شعبده و جعبه جادوی برادران لومیر در ضبط تصاویر را مشاهده کند و این نصیب مظفرالدین شاه شد و درست چهار سال پس از آن که در ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ میلادی، برادران لومیر، نخستین فیلم تاریخ جهان را در گراند کافه پاریس نمایش دادند، مظفرالدین شاه قاجار، راهی اروپا شد، و هنگامی که در ۲۷مرداد ۱۲۷۹ خورشیدی (۱۸اوت ۱۹۰۰میلادی) دسته اسباب سینماتوگراف در بندر اوستاند بلژیک از مظفرالدین شاه فیلم گرفت، سینمای ایران متولد شد. سینمایی که اکنون ۱۰۸سال عمر دارد است  اما یک نشریه سینمایی صد ساله ندارد! اولین نشریه سینمایی ایران را «علی وکیلی» صاحب «گراند ‌سینما»، با عنوان «نمایشات سینما» و د‌ر سال 1309 خورشید‌ی منتشر کرد‌. اما این نشریه  نیز د‌ر شماره د‌وم همان سال تعطیل شد‌ و خلاصه بیش از صد سال است که ما حیران برادران لومیر می­شویم در سالن های تاریک واهل سینما از بازیگر و رژیسور وتهیه کننده  و اهل کریتیک به آن مشغولند  اما آینه ای که این حیرانی ها  را به تصویر بکشاند و بی وقفه خبر از تلاش و کوشش اهل فن بدهد و ثبت و ضبط کند اخبار و اوضاع رانداریم و نداشته ایم. و اهل سینما باید بگویند که چنانچه  علی وکیلی در نشر “نمایشات و سینما” توفیق داشت و یا یک نشریه صد ساله به هر نام دیگر  داشتند اهل سینما، حالا رنگ و بانگ و وزن و قد سینمای ما چگونه بود! و پاسخ این پرسش به هیچ وجه دشوار نیست!

نفت_از  کشف  اولین چاه نفت در مسجد سلیمان در میدان تفتون به 5 خرداد ماه 1287 صد سال می­گذرد  و ما ایرانیان صد سالگی نفت را جشن می­گیریم. اما عجیب آنست که این ماده ی حیاتی  که در جای جای زندگی شخصی،اجتماعی،فرهنگی ،اقتصادی و سیاسی ما ایرانیان تاثیر داشته  و دارد و در تمام بخش های جامعه نفوذ و تاثیر خود را نشان داده و می­دهد یک نشریه صد ساله ندارد که به خرد و کلان وشهری و روستایی و مسول و غیر مسول و کارشناس و غیر کارشناس و خریدار و فروشنده و دیگر افرادی که با آن در ارتباط هستند بگوید و نشان دهد که چه رفته است بر آن در طول این صد سال. البته حتما در سازمان های متولی اسناد و مدارک بیشمار هست اما ماده ای اینچنین حیاتی که در زندگی تمام اقشار از دور ترین روستانشینان  تا پایتخت نشینان موثر بوده است ،اگر بود نشریه ای صد ساله که اوج و حضیض  قصه نفت را به ساده گی  برای همگان روایت می­کرد ،بی شک جامعه آگاه تر بود از آنچه با نفت می­توان انجام داد و نگاه­ها جور دیگر بود و درک و دریافت ما از آن هم در میان تصمیم سازان و تصمیم گیران و هم در میان صاحبان اصلی آن یعنی مردم متفاوت تر بود.خلاصه آنکه نفت صد ساله ی ما نیز با آن ثروت عظیم که دارد و داشته است گویا توان بر دوش کشیدن یک نشریه را در این صد سال نداشته است!

مطبوعات_از تولد  اولین روزنامه در کشورمان  که “کاغذ اخبار” نام داشت حدود 177 سال می­گذرد اما  ازچه کسی باید گله کرد که ما هنوز یک روزنامه و مجله صد ساله نداریم؟! قانون مطبوعات مان صد ساله می­شود ، اما مطبوعات صد ساله نداریم ! صور اسرافیل میرزا جهانگیر خان اگر بود اینک حتما صد ساله شده بود اما ما  از 177 سال روزنامه نگاری، یک اطلاعات 82 ساله داریم و یک کیهان 65 ساله و اگر 177 سال را بر تعداد نشریاتی که آمدند و رفتند و نپاییدند تقسیم کنیم می­فهمیم به چه میزان نیرو و انرزی و…هدر داده ایم و به چه  میزان به رکن چهارم مردم سالاری روی خوش نشان نداده ایم و به چه میزان قدر و وزن رسانه ها و نشریات را در اصلاح و بهبود مسائل خرد و کلان مملکت ندانسته ایم.  و به چه میزان به تصویری که نشریات از قوت و ضعف مردمان یک قشر و جامعه و گروه نشان می­دهند بی مهری کرده ایم و این شاید راز دوباره کاری ها و اتلاف وقت و انرژی هایی باشد که ما ایرانیان گه گاه صورت می­دهیم و نمی­دانیم آن تصویر ناقص ما را به کدام ورطه ها می کشاند و اگر کامل تر بود ان تصویر، حالا حتما درک و دریافت و بینش ما از مسائل دقیق تر بود و البته صحیح تر.

چگونه شیرازه “یک” ساله شد؟

شش ماه یا شاید کمی بیشتر از آنکه شیرازه در جامه ای دیجیتالی در سپهر بیکران  شبکه ها منتشر شود دفتر دکتر خسروی جایی بود که هر هفته جلساتی منظم درآن مکرر می­شد . چندی بود که از انجام امور خبرنامه انجمن که آن نیز چند سالی بر عهده ام بود فارغ شده بودم  و دست اندرکارن و دوستان انجمن خود عهده دار “خبرنامه” ای شده بودند که به گمان بعضی ها  از “خبر” خالی بود! اما چیزی داشت که از دور و نزدیک خبرش را می­گرفتند ! و نگران تاخیرش می­شدند و به تلفن و نامه و پست الکترونیکی جویای حال و روزش می­شدند و این خود گواه بر ان بود که آن ” بی خبرنامه” ! ( به گمان بعضی ها) چیزی داشت که دل  را بلرزاند و ذهن را به کنکاش بیشتر ترغیب کند .  خلاصه آنکه برای  آدمی چون من که نوشتن مانند پوست چسبیده به تنش و به روزگاری که ننویسد و یا مهلت و فرصت نوشتن نداشته باشد همانند کسی ست که پوست از تنش کنده باشند! فکریی که در ذهن دکتر خسروی  متولد شده بود یعنی راه اندازی یک نشریه یدیجیتالی  فرصتی مجدد  بود برای آنکه آن مهمل ارتباطی مهیا شود و دوباره بتوانیم  به بخش و گوشه ای از مسائل کتابداران بپردازیم و حرف و پیام آنها را بشنویم و برسانیم و آنان را با آنچه در بخش های تخصصی تر در حال انجام است در حد توان آشنا کنیم . حضور نشریات تخصصی و نبود یک نشریه عمومی تر شیرازه را بدانجا برد که زبان و بلند گوی بدنه ی کتابداری ایران باشد . البته اینکه توانسته است یا نه حرف دیگری ست و آنکه از پشتیبانی و امکاناتی که نیاز داشته و دارد  بهره برده باشد نیز حرفی دیگر.

تحریریه ای به وسعت ایران

. در جلسات هفتگی که برگزار می­شد در دفتردکتر خسروی  هر بار گامی به جلو برمی­داشتیم. یک روز روی اهداف بحث بود و روز دیگر روی روش ها، یک روز بر روی نام ها  گفتگو می­کردیم که می­توانست بنشیند بر تارک این نشریه و یک  روز بر شکل و فضا ی گرافیکی  ان  و روزی دیگر بر محتوای آن و تمام آنچه که از دستمان بر می آمد و  قرار بود با آن  میزبانی کنیم از میهمانان خود در دنیای دیجیتال. خلاصه آنکه در حد توان و امکانی که بود کنکاش شد و پس از آن نیز دو جلسه پیاپی با همکارانی که فکر می­کردیم علاقه مندند و دست به قلم در سازمان ،نشستیم  و گفتگو کردیم. با دوستان و کتابداران و کارشناسان  و اساتید خارج از سازمان نیز همواره ارتباط داشتیم و نظرات آنها را جویا می­شدیم  و  به جد نظر و رای آنان را مد نظر داشتیم.  از آن افرادو اشخاص بعضی قول همکاری دادند وبر قول خود  نماندند و بعضی نیز از همان ابتدا ندا را دادند که نه نمی­خواهند و نه شاید می­توانند! اما بعضی دیگر که به گمان من پایان بین تر بودند و هستند و از سود و نفعی که در پی تولد هر نشریه در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی به اهل این حوزه می­رسد آگاه تر ، نه تنها  قول همکاری دادند بلکه بر قول خود ماندند و شیرازه بی هیچ حرف و حدیثی وامدار تلاش و کوشش بی مزد و منت این عزیزان است  که هر مرتبه شیرازه را با قلمی یا قدمی همراهی کردند و کاویدن این شش شماره حتما خواننده را با نام های والا و همت های بالای این دوستان آشنا می­کند .و این تنها گام های کوچکی بود که شیرازه برای رسیدن به هیات تحریریه ای  به وسعت ایران و به تعداد کتابداران و علاقه مندان حوزه آرشیو برداشت و بر آنست تا این هیات تحریریه هر روز بزرگتر و وسیع تر شود البته  اگر قرار آن بر دوام باشد!

تلخی ها و شیرینی ها

شیرازه در طول سالی که گذشت بی مشکل ومساله نبوده است. اما به هر حال اینک ما با نشریه ای روبه رو هستیم که  یک ساله شده  و روزهای تلخ و شیرین کم نداشته است و  با اینکه عمیقا اعتقاد دارم  باید تلخی ها را گفت و تکرارش را مانع شد و شیرینی ها راباید نشان داد و برای مکرر شدنش تلاش کرد اما این مرتبه سر آن ندارم که زبان به تلخی باز کنم  و راغب ترم که از شیرینی ها روایت کنم … اینکه شیرازه در میان کتابداران جایی دارد  و قابل نقد و بررسی شده است و گواه آن اینست که در همین شماره بیشمار کارشناسان و اساتید  با صراحت و صمیمیت نقاط ضعف و قوت ما را گفته اند همه بخشی از شیرینی هایی ست که شیرازه در کام دارد ،اینکه در طول این یک سال علاقه مندان و فعالان حوزه های آرشیو و کتابداری در حد توان و فرصت به پرسش های ما پاسخ داده اند ،اینکه دانشجویان از پایین ترین سال­ها تا دوره های بالاتر شیرازه را امین فرض کرده اند و حرف ها و نظراتشان را از این رسانه منتشر کرده اند ، اینکه  هیچ تلفن و  نامه و ایمیلی از شیرازه بی پاسخ و بی اعتنا نمانده است، اینکه پیشکسوتان این حوزه شیرازه را دلگرمی داده اند، واینکه  دوستان و همکاران من در بخش های فنی هر روز پرشورتر و هنرمندانه تر به انجام امور شیرازه پرداختند ،همه و همه بخش های شیرینی ست که شیرازه از آنها تغذیه کرده است.

اما برای ماندن ، آنهم خوب ماندن!  و بهتر شدن و ورود به عرصه های نو تر و متفاوت تر ،اینها کفایت نمی­کند و باید جد و جهد بیشتری صورت بگیرد ،چرا که تنها  “ماندن”  و “بودن” نه در شآن شیرازه است و نه در شآن جامعه فرهیخته و مآنوس به کتاب و اطلاعات جامعه کتابداری  ایران.  شیرازه نیک خواهان بیشمار داشته است در پشت سر ، اما رونق و پایداری شیرازه تنها به نیک خواهی بسته نمی­شود و عمل گرایی نیز باید چاشنی آن شود. امکانات و ابزار متفاوت می­خواهد. نیروی انسانی ورزیده طلب می­کند. هم استراتزی می­خواهد و هم تاکتیک. هم افراد فن مدار می­خواهد و هم قلم بدست و هنرمتد .شیرازه یک ساله شد اما نه به سهولت ، شیرازه یک ساله شد با حس و لطف و همراهی کتابدارانی بی ادعا که به ما انرژی دادند و هیج از ما نخواستند.

چگونه  شیرازه  “صد” ساله می­شود؟

از به دنیا آمدن ” نامه انجمن”  به عنوان اولین نشریه کتابداری ایران  که دقیق تاریخ آنرا نمی­دانم اما به گمانم سال­های 45 یا 46 بوده است و کتابداران بهتر از من از تولد و راهی که رفته بود و سرانجامی که پیدا کرد باخبرند  ،حدود 47 سال و از آموزش رسمی کتابداری در ایران چیزی نزدیک به هفتاد سال می­گذرد ( این را از زبان دکتر نورالله مرادی شنیدم در گفتگویی که با ایشان داشتم) اما جامعه کتابداری ما نیز به اندازه ی حضوری که داشته است در صحنه فرهنگ و علم آموزی این سرزمین ، و به اندازه ی تلاش و کوششی  که داشته است در آگاهی رسانی و در گذاشتن دست محققان و پژوهشگران در دست منابع وراجع ، قدر ندیده است و بر جایی که باید باشد ننشسته است . این البته دلایل و علل چند وجهی دارد اما من از زاویه نگاه خود و به اندازه ای که در این یاداشت می­توان اشاره کرد می­گویم  و پرسش خود را اینگونه طرح می­کنم که  اگر جامعه کتابداری ایران  نشریه ای هفتاد ساله داشت! یا اگر قرار ” نامه ی انجمن  ” با کتابدران دوام پیدا می­کرد و اینک نشریه ای با عمر نزدیک به نیم قرن داشتند ، آیا همان نشریه و نامه  افزوده نمیکرد به اعتبار اساتید و کارشناسان و فعالان این حوزه؟ ایا اگر بود رسانه ای 50 ساله خود نمیتوانست گواهی باشد بر تمامی تلاش ها و کوشش ها و گشایش هایی که از دست و زبان انها بر امده است؟ ایا این حوزه نمیتوانست سر بالا بگیرد که نشریه ای 50 ساله دارد؟ ایا هم اینک دانشجویان و اسانید و کارشناسان این حوزه ایینه ای در برابر خود نداشتند که نقاط ضعف و قوت خود را در طول 5 دهه یا بیشتر  شفاف تر نظاره کنند و دانشجویان بدانند که پیشکسوتان انان چه راههایی  رفته اند و چه دشواری ها از سر گذارانده اند و چه پیروزی ها یی را در اغوش گرفته اند؟آیا حضور چنین نشریه ای چراغ راه نمیشد برای آینده گان؟ و هنوز پرسش فراوان است اما از عنوان کردن بیشتر  ثمراتی که یک نشریه ی  50 ساله میتوانست داشته باشد به حکم بداهت میگذرم.

و اما پایان

شیرازه امروز یک ساله شده است. شیرازه ای که به گمان من در این جامه که هست و در این فرم و شکل که دارد میتوان آن را اولین نشریه دیجیتالی کشور دانست  که به کتابداری و ارشیو در حد توان و امکان  می پردازد . اما نباید فراموش کرد که همین شیرازه میتواند “صد “ساله شود! به شرط انکه کتابداران بخواهند. تصمیم گیران حمایت کنند. اساتید فکر بدهند.کارشناسان بررسی کنند و پیشکسوتان تجربه هایشان را دریغ نکنند .

آری شیرازه یا هر نشریه ی دیگری که همین فردا جای آن را بگیرد  می­تواند “صد “ساله شود. و صد سال دیگر جامعه کتابداران ایران می­تواند بگوید که یک نشریه دیجیتالی “صد ” ساله دارد! شاید که به گمان بعضی ها این  حرف یا از خوش خیالی باشد یا ساده انگاری اما چه باک که آدمیان به هر گونه که به هستی نگاه کنند ،هستی نیز به انان نگاه خواهد کرد! من اینها را نه دور می بینم و نه دیر و از اینجا روزی را می­بینم که کتابداران فردای این مرزو بوم سر بالا می گیرند که نشریه ای صد ساله دارند  در سپهر بیکران شبکه های دیجیتالی  و قطعا حامیان و بانیان ان را درود می­فرستند که در زمان خود حبس نشدند و به فردا اندیشیدند و دانسته بودند که سهم آدمیان در دنیای معاصر به اندازه ی حضوری ست که در کهکشان رسانه ها دارند. کسانی که   دل در گرو یک نشریه صد ساله دارند در حوزه کتابداری  و اطلاع رسانی  باید کمی از زمان خود فاصله بگیرند و فراموش نکنند ، روزها شاید که بلند باشند اما قرن ها همیشه به پلک زدنی آمده اند و رفته اند.

نکند صد سال دیگر کتابداران  بنشینند  و افسوس بخورند که از امدن اینترنت در کشور ما  100 سال گذشت  وآنها  در مدح و ذم آن بیشمار گفتند  و از چگونگی آمدن اطلاعات در فضای دیجیتال و  دسته بندی آنها صحبت کردند  وچند وچون  وب پنهان و آشکار را برای دیگران توضیح دادند و تفسیر کردند  و راه تجزیه و تغذیه از ان  را  به دیگران نشان دادند ،  اما بر آنها  همان برود  که بر سینما و نفت و مطبوعات حوزه های دیگر رفت! خاصه آنکه حضور مدام در دنیای شبکه ها بعد از این هم هنرمندی می­خواهد و هم اینکه تغییر منابع قدرت و ثروت از نفت و منابع زیرزمینی به آگاهی و اطلاعات چندی ست که کلید خورده است!

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *