“من” های کمر بسته به خون “ما”

“من” های متوهم
میان ” ما” خانه کرده اند
“من” های کمربسته به خونِ “ما”
“من” های هار و های و هار و های
خو ناکرده به رنگین کمان ، غریبه به “ما”
“من” های عربده، “من” های حنجره
بریده و دریده
“من” های مشاطه گر، زهرآگین
“من” های حیله گر ، خانه کرده در آب و نبات
“من” های پهلوان در تاریکی
“من” های قهرمان در سیاهی
“من” های نرسیده تا دیروز
“من” های ترسیده از “ما” از همین امروز
در سایه روشنِ یک طلوع
خنجر به دست و در انتظار
کمر بسته به خون “ما”
در هنگامه ی طلوع!
“من” هایی که خانه کرده میان “ما”
All reactions:

Yazdan Mansourian, Mehdi Rabani and 79 others

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *