نه من آن هستم که تو گفتی و نه تو آن هستی که من نوشتم. .بیا با هم کمی نگاه کنیم. کمی سکوت کنیم.این کلمات هرجایی تر از آنی هستند که بخواهند دقیقا حس و حال ما را نشان بدهند.تمام بدبختی آدمیزاد از همین کلمات است. همه جنگ ها و کشتارها و نفرت ها فقط برسرتفسیر این کلمات است.نگذار عشق لباس فحشا به تن کند. اصلا بیا برگردیم به دوره ماقبل تکلم! به وقتی که آدمیزاد زبان نداشت. کلمه نداشت. تفسیر نداشت . به وقتی که همه چیزدرنقشی خلاصه میشد و یا درکرشمه ای سخت . به زمانی که عاشقانه ترین شعر یک مرد فقط یک نعره بود. وقتی فقط و فقط چشم ها اجازه حرف زدن داشتند. بیا برگردیم به دوره ای که آدمیزاد “کلمه” نداشت. باور کن دست ها کمتر از زبان اشتباه میکنند. انگشتان کمتر ادرس اشتباه میدهند تا زبان. چشم ها کمتر از زبان دروغ میگویند و گوش ها هیچوقت با کلمات مزخرف و تند و تلخ و خراشیده نمیشوند. بیا برگردیم به دوره ما قبل کلمات. بگذار “نفس” هایمان گفتگو کنند
مطالب مرتبط
درباره جلال حیدری نژاد
دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!
مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →