همانند انسان های عصرِ سنگ ساده می میریم

تخمِ مرگیم ما مردم. هزاره ها بعد از آنکه آدم ازغار پا به دشت گذاشت، ما همانند انسان های عصر غار و سنگ، می میریم. به هر سو نگاه میکنی مرده ایم .سمت و سویی که نمرده باشیم نمانده است.سیاه جامه ایم وبدتر از آن سیه بخت. کم اقبالی دوره امان کرده است. مانند آبِ روان می میریم.مرگ، تن جامه ی ماست! مردن پیشه ی ماست. در راه و جاده می میریم به ساده گی. در خانه و درخیابان می میریم .باد می آید می میریم. خاک می آید می میریم. آب می آید ما می میریم. برف می بارد می میریم. آتش می آید می میریم. مردمان بی دفاعی هستیم ما. قابل ترحم. در عصری که مردمانِ دیگر دشت ها هزاران صنعت کرده اند برای اینکه ادمیزاد نمیرد به ساده گی، ما کماکان همانند انسان های عصر سنگ ، نه به سختی، که به تلنگری می میریم. بی دفاعیم..بی دفاع….هنوز زورمان به آب و باد و خاک و آتش نمی رسد…یعنی در کدام هزاره زنده ایم ما؟

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *