ادمهای قصه ما آدمهای زرنگی هستند. هفت خط عالمندو نظیرندارند در هوش و ذکاوت! در میان جهان یکتا هستند. این آدمها آنقدر زرنگ هستند که میدانند در بازی زندگی اگر یک قهرمان درست و حسابی داشته باشند به انجایی که باید میرسند! برای همین این آدمهای زرنگ و هفت خط عالم،مدام زیر علم و کتل “قهرمان” ها سینه میزنند.این آدمها آنقدر باهوشند! که خیلی خوب می دانند برای موفقیت نیاز به آرمان ندارند.زندگی برای این ادمهای زرنگ و باهوش قصه ایست که بی قهرمان به سرانجام نمی رسد. مدام در انتظارند تا کف و سوت خودشان را نثار کسی کنند. این آدمهای زرنگ، خوب می دانند که آرمان داشتن، یعنی “ایستادن” ولی قهرمان داشتن یعنی وکالت ایستادن را به کسی دیگر دادن! ادمهای زرنگ قصه ی ما می دانند قهرمان که داشته باشید ، باید منتظر قهرمان خودتان باشیدتا قدم از قدم بردارد برای شما اما آرمان که داشته باشید شما هرلحظه میتوانید قهرمان زندگی خودتان باشید. هفت خط های عالم خوب می دانند که میتوانند هزاران پلشتی و پلیدی راپشت قهرمان خودشان پنهان کنند اما آرمان داشتن یعنی هویدا کردن پلیدی و پلشتی و پاک کردن انها.
فرق میان آدمهایی که آرمان دارند و ادمهایی که قهرمان میخواهند و می سازند هزاران است و اشکالی هم ندارد که قصه ی زندگی قهرمان داشته باشد ولی مساله اینست که ادمهای زرنگ و هفت خط و باهوش و ذکاوت ما هنوز نمی دانند و شاید تا چندین دهه بعد تر هم درنیابند که درجهان جدید سامانه به گونه ایست که در هرسمت و سو برای شما قهرمان میسازند! افکار شما را شکل میدهند!مهندسی میکنند تا شما همان را انتخاب کنید که آنها می خواهند. قهرمانی که این آدمهای زرنگ انتخاب می کنند در حقیقت برساخته ی آن سامانه هاست! و این قهرمانان برساخته (که گاها خودشان هم نمی دانند چه کارکردی دارند) فقط و فقط راهی را می روند که بانیان و حامیان سفارش می دهند.
اری ، زندگی بدون آرمان زندگیِ آدمهای زرنگ و هفت خطی است که همانند کبک سر به برف دارند و به این زودی ها نخواهند فهمید که قهرمانان آنها،ابزاری هستند در دست کسانی که شاید تعدادشان بسیار اندک باشد، اما تک تک شان آرمان دارند!