ازابلیس تا همه ما

 

زندگی تمام میشود و من میدانم که نفرت هم لذت دارد برای ما مردم، کینه نیز،دوری نیز، دشمنی نیز،دروغ نیز،تحقیر و تهمت و بهتان و تهدید نیز …اگر نداشت از ابلیس تا من ، از ابلیس تا تو ، از ابلیس تا همه ی ما اینطور حال نمیکردیم با اینها و با دروغ و تهمت و تحقیر و کینه زندگی نمیکردیم .یکسره فیلم بازی میکنیم. مستمر دروغ میگوییم از بالا تا پایین، “تشخص” نشخوار میکنیم، ” اخلاق “بلغور میکنیم،” ادب” را جویده جویده تف میکنیم آنهم سربالا!!!!! بسیار کودکانه و جاهلانه ،رگ گردنمان برای یک عبارت خلیج فارس می زند بیرون اما وقتی دست هایی تا آرنج در پاچه داریم، وقتی اولین حقوق ادمیت را از ما دریغ میکنند، وقتی سرگردان جهان شده ایم،وقتی خدا توزیع عادلانه نمیشود و…هیچ نمی گوییم و سرخوش ،سر به برف جهل فرو میکنیم و خود را با تفرعن و غرور از دانایان جهان می انگاریم!
بله همه ما بچه پیغمبریم.
یک ریز و بی وقفه بر منبر موعظه ! ماتحت آسمان باز شده تا آدمهایی مانند ما نزول اجلال کنند! از پند و اندرز و نصیحت برای دیگران دریغ نمیکنیم یک لحظه! بعد هم که میرویم به خلوتِ ريا، “آن کار دیگر” میکنیم و در بهترین حالت همه ی ادب و اخلاق و گند و کثافتی که به نام اینها به خوردمان داده اند را بالا می اوریم، برای همین است که همیشه دل پیچه داریم…همیشه. برای همین است که تهوع داریم. برای همین است که مدام بالا می آرویم و جای پاکیزه نداریم نه در درونمان و نه در بیرونمان. نه در خانه نه در شهر. نه در وطن نه در هجرت. کجای زندگی ما پاکیزه است؟ آنجا که بالا نیاورده ایم کجاست؟ لحظه ای که دل پیچه نداشته ایم کدام لحظه است؟ این تهوع کی به پایان می رسد؟…اصلا می رسد؟ برای مردمانی چون ما که هزاران “دروغِ” تلخ را به قند “مصلحت” شیرین میکنیم و با خوش خیالی سر می کشیم؟

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *