مرگ اينجا غريبه نيست.

 

ما ميوه دردهاي جاري در رگ‌ قرن ها
و ازدحام اندوه آدميم
فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر
و
حاصل تدبير بي‌حاصل رستميم، بر جنازهء پسر
ما
حاصل اضطراب دل تمام تهمينه‌هاي عالميم./ تمام تهمينه هاي عالم!
پروردهء سال_ قحطي عشقيم./ سال قحطي_ عشق / قحطي_عشق
سالي كه آسمانيان
تا هميشه
زمين‌گير شدند
و كبوتر افتاد
و مادر گريست
و خون
به چشم پدر دويد

مرگ اينجا غريبه نيست
مثل زندگي‌ست!
اينجا غريبه نيست
غريبه نيست

16

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *