من نمي دانم چه هيزم تري به شما فروخته ام كه دست از سرم بر نمي داريد.شايد هم مي خواهيد اينقدر به اين كارهاي دور از ادب و اخلاق ادامه دهيد كه از دستتان خودكشي كنم؟….راستش خودم هم بدم نمي آيد…ولي باور كن الان وقتش را ندارم …وگرنه تو خودت هم مي داني كه من مثل تو چهار چنگولي به زندگي نچسبيده ام…راستي تو خجالت نمي كشي كه همه جا براي من بپاّ گذاشته اي؟؟…خجالت از آن ريش بلندت نمي كشي ؟…مگر من غير از چند تا ترانه و يك رويا!!چه دارم؟؟؟..ميدانم كه تو اهل معامله هستي