شب مرگی در سلاخ خانه واژگان!

…نشسته است انسوي ميز…دلش انسوتر…اينه در چشمانش…من در اينه نيستم! …چشم چرخانم…خودم را ميجويم …ميخواهم بگويم كه حرفي نيست…هست!…سكوتي هست…نيست!…كلمه اهنگيني هست…نيست!..اهنگ دلنوازي نيست…هست!…دل بي سياستي هست….نيست!…و… ميان بودن ها …

Read More

دوباره سفر

چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت 1388 دوباره سفر..دوباره جاده…همیشه میخواند چیزی مرا..اما این بار میروم که غبار روبی کنم اززیباترین خاطرات دوران کودکی،شیرین ترین لحظات نوجوانی،…دوباره سفر…سفر که نه اما میروم که  …

Read More