همانند انسان های عصرِ سنگ ساده می میریم
تخمِ مرگیم ما مردم. هزاره ها بعد از آنکه آدم ازغار پا به دشت گذاشت، ما همانند انسان های عصر غار و سنگ، می میریم. به هر سو نگاه میکنی …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
تخمِ مرگیم ما مردم. هزاره ها بعد از آنکه آدم ازغار پا به دشت گذاشت، ما همانند انسان های عصر غار و سنگ، می میریم. به هر سو نگاه میکنی …
Read Moreچه پاييزي شده است اين سالها. مرگ ريزان از برگ ريزان پيشي گرفته است براي ما. خش خش برگ ها زير پا چه شنيدن دارد به هنگامه اي كه …
Read Moreآدم گاهی چشم در چشم مرگ میشود،مرگی که همیشه در همسایه گی آدم است و آدم بیهوده تلاش میکند تا از کنارش حتی عبور نکند، که مبادا سلام و …
Read Moreاوه عشق…ساده بگویم هم کلمه اش تعفن دارد و هم مفهومش..یعنی شده است وگرنه وقتی از شکم مادر زاییده شد پاک بوده اما ما دو دستی و حسابی ان را …
Read Moreدوستی توصیه کرد، برای مجلس تفسیر مثتنوی که هر هفته دور هم جمعه میشویم چند خطی بنویسم،…راستش سختم بود برای این که حد و مرز من بدانجا نمی رسید، اما …
Read Moreمیان نسبی ترین زمان ها نفس میکشیم اما مرگ هنوز قطعی ترین است. چند روز مانده به سال نو، دخترکی بیست و چند ساله، ….دلمان میگیرد ،چند روز پس از …
Read Moreکم پیش می امد که زمزمه های بی دلیلم را بنویسم،یا حالش نبود یا خودم از ان زمزمه لذت نمیبردم یا اینکه گم و گور میشد میان رژه ی همیشگی …
Read Moreرفته بودم به یک دوست مبارک باد بگویم، نمیدانم مبارک باد گفتم یا اشکش را در اوردم! تولد همیشه برای من حس دوگانه ای دارد، تولد ادمها تولد موجوداتی که …
Read Moreسیزده مرداد هشتادو هشت بیست و پنجم فروردین 88 از اسمان شهر برف و باران میبارد/شدید/زمستان بعد از رفتن دمی بازمیگردد عربده ای میکشد و شکوفه ها از ترس سکته …
Read More