دوباره سفر
چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت 1388 دوباره سفر..دوباره جاده…همیشه میخواند چیزی مرا..اما این بار میروم که غبار روبی کنم اززیباترین خاطرات دوران کودکی،شیرین ترین لحظات نوجوانی،…دوباره سفر…سفر که نه اما میروم که …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت 1388 دوباره سفر..دوباره جاده…همیشه میخواند چیزی مرا..اما این بار میروم که غبار روبی کنم اززیباترین خاطرات دوران کودکی،شیرین ترین لحظات نوجوانی،…دوباره سفر…سفر که نه اما میروم که …
Read Moreروسا از سفر برگشته بودند،28 اردیبهشت87 بود به گمانم، این چند خط را هم انموقع نوشتم … میروند ،می ایند، سکوت است در اطراف. نه میهمانان لام تا کام میگیویند …
Read Moreبیست و سوم اردیبهشت 87 ،سفرهای استانی به تبعییت محمود احمدی نژاد مد شده بود،و زیر دستی ها یعنی روسا ی بعضی از سازمان ها نیز یاد گرفته بودند و …
Read Moreهمین چند ماه قبل/تابستان 88/ الف: وارد آبادی که میشدی گرچه همه از سادات بودند اما فقط پیرمرد را “آقا” صدا میکردند. پیرو جوان، هم انکه هم نسل خودش بود و …
Read More… عازم سفر بودم…میدانستم فایده ندارد اما سفر میکردم…به گمانم مرداد هشتاد و هفت سفر باید کرد…نه جغرافیا را…خود را… بی حوصله ام این روز ها..روز های مرگ و عطر …
Read More