ما ميوه دردهاي جاري در رگ قرن ها
و ازدحام اندوه آدميم
فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر
و
حاصل تدبير بيحاصل رستميم، بر جنازهء پسر
ما
حاصل اضطراب دل تمام تهمينههاي عالميم./ تمام تهمينه هاي عالم!
پروردهء سال_ قحطي عشقيم./ سال قحطي_ عشق / قحطي_عشق
سالي كه آسمانيان
تا هميشه
زمينگير شدند
و كبوتر افتاد
و مادر گريست
و خون
به چشم پدر دويد
مرگ اينجا غريبه نيست
مثل زندگيست!
اينجا غريبه نيست
غريبه نيست