دکتر افشار هم از آن دسته انسان هایی ست که همیشه تو را غافلگیر میکند با حرف هایش، با اطلاعاتشِ با قدرت تحلیلش،و من کم نیاموخته ام از او، این گفتگو را را با ایشان در سال هشتاد و هفت انجام دادم و در شیرازه منتشر شد.
در بهمن ماه 86 آثار برگزيده بيست و پنجمين دوره کتاب سال جمهوري اسلامي ايران در 9 رشته کليات، فلسفه، دين، علوم خالص، علوم کاربردي، هنر، ادبيات، تاريخ و جغرافيا و کودک و نوجوان معرفي شدند. و در بخش «کليات» و در حوزه تاليف کتاب «دايره المعارف كتابداري و اطلاع رساني» تأليف گروهي از مؤلفان (2 جلد) از انتشارات كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران همراه با یک کتاب دیگر به طور مشترک به عنوان آثار برگزيده معرفي شدند و از مولفان آنان تقدير به عمل آمد.به همین دلیل گفتگویی کوتاه داشتیم با دکتر ابراهیم افشار سر ویراستار جلد دوم دائره المعارف کتابداری پیرامون دائره المعارف و چند محور مرتبط با آن. شیرازه این موفقیت را به جامعه کتابداران ایران تبریک می گوید. |
* آقای افشار کار دائره المعارف جلد دوم در چه زمانی آغاز شد و چه وقت پایان یافت؟
افشار: فكر مي كنم همكاري من با دبيرخانه داكا براي جلد دوم از اواخر سال 1382 آغاز شد . دكتر فتاحي مرا كه از سالهاي اقامت در استراليا مي شناخت، به دكتر خسروي براي اين منظور معرفي كرده بود. ظاهراً در آن روزها دكتر خسروي به دنبال كسي بود كه مسئوليت سرويراستاري جلد 2 را به عهده بگيرد. زيرا دكتر حُري و دكتر نشاط كه آغازگر و به انجام رساننده ج يكم بودند خود را در شرايطي نمي ديدند كه بتوانند به كار ادامه دهند.
*چگونه شد که شما وارد این کار شدید؟
من چند ماه بود كه بعد از سالها به كشور برگشته بودم و اين اولين پيشنهاد كار بود كه دريافت كردم. اين آغاز كار من بود. پايان آن نيز خرداد 1385 بود. ماههاي بعد، تا اسفند همان سال صرف آماده سازي فني و تهيه نمايه دو جلد شد كه زحمت آن بر عهده خانم سودابه نوذري و همكاران او بود و من چندان سهمي در آن نداشتم.
*.شما جلد دوم دائره المعارف کتابداری را تهیه کردید، فکر میکنید که بودن جلد اول چه تاثیری در کار شما داشته است؟
افشار: همانطور كه در يادداشت ويراستار نوشته ام، ما در جلد دوم كاري جز ادامه جلد اول نكردهايم همان بنيان ها و روشهاي استواري كه دكتر حري و همكاران وي نهاده بودند، دنبال كرديم. از آغاز همّ همه ما آن بود كه جلد دوم هرچه زودتر منتشر شود2) هر چه بيشتر از لحاظ محتوا و ظاهر ،شبیه و ادامه جلد يكم باشد، با وجود اين چند تغيير را لازم ديديم و آنها را اعمال كرديم که در يادداشت ويراستار موارد آن را نوشته ام. يك تغيير ديگر را نيز مناسب ميديدم اما به خاطر هماهنگي جلد دوم با جلد يكم، آن را اعمال نكرديم.
*فکر میکنید بزرگترین مشکلات دائره المعار ف نویسی در ایران چه چیزهایی هستند؟
افشار: من در مورد دائره المعارف نويسي در ايران به آگاهي زيادي در مقام ويراستار و دست اندركار ندارم. تنها مي توانم در مورد ج 2 داكا نکاتی را بگويم. در كار تهيه با ج 2 سه تا مشكل عمده در كار بود. 1) خبره نبودن برخي نويسندگان در موضوعي مدخلي كه نوشتن آن را تعهد كرده بودند 2) رعايت نكردن اصول و ضوابط نوشتن مقاله به طور عام و نوشتن مقاله دائره المعارفي به طور خاص. 3) ضعف زبان فارسي. 4) ضعف زبان انگليسي در مورد مقاله هاي ترجمه اي در بهره گيري از منابع انگليسي.
مشكل نخست موجب مي شد كه برخي نويسندگان كار خود را در حد بريدن و چسباندن نوشته هاي ديگران به ويژه از زبان انگليسي كنند. حاصل اين كار آنها متني بي انجام و نامتوازن بود كه پاسخ سئوالهاي متعدد خواننده را نمي داد ، وظيفه من و همكارانم به عنوان ويراستار آن بود كه مدافع حقوق خواننده باشيم. به ناچار يك فرآيند ويرايش آغاز مي شد كه گاه نيز بي ثمر بود و با بايگاني شدن مقاله مربوطه و رو آوردن ما به نويسندة ديگر خاتمه مي يافت.
مشكل دوم، كه چندان با مشكل نخست بدون رابطه نيست، موجب مي شد كه مقالهاي كه به ما تسليم مي شد يا شبيه فصلي از يك كتاب و يا دست بالا شبيه يك مقاله مجله باشد با درازگوييها و جزيي پردازي هاي خاص آنها ، در حالي كه به نظر ما مقاله دائره المعارفي لازم بود:
1) در عين ايجاز نوشته شده باشد و همه چيز در آن بار اطلاعاتي داشته باشد؛ 2) جامع و متوازن باشد و به جنبه هاي مختلف موضوع به حد كفايت بپردازد. 3) مخاطب خود را خواننده اي بينگارد كه در باب آن موضوع چيز زيادي نمي داند. (در مورد داكا، ما خواننده را دانشجوي دوره كارشناسي كتابداري اطلاع رساني را انتخاب كرديم.)؛ 4) پاراگراف اول مقاله كلياتي باشد كه 1. quick Reference بكند و خواننده را با كليات موضوع آشنا كند.
همه اين موارد در مرحله طراحي دائره المعارف توسط دكتر حري و همكاران ايشان آماده و به صورت دستورالعمل براي نويسندگان فرستاده مي شد. اما در عمل بسياري آنها را رعايت نمي كردند. در نتيجه به گواهي سوابق موجود در دفتر دائره المعارف، تعداد دستنوشته هايي كه به دست ما مي رسيد و از ويراستاري “سهمگين” فارغ میشدند ، به جرأت مي توان گفت از انگشتان دو دست تجاوز نكرد. اين نكته اي است كه دكتر حري بعد از انتشار جلد يكم در مصاحبه ها و مجالس مختلف آن را بيان كرده است. بنابراين خبره نبودن و بي اطلاعي از ضوابط مقاله نويسي براي دائره المعارف كار ويراستاري و آماده سازي متن را بسيار طولاني و پر هزينه كرد. ظاهراً تدوين دائره المعارف ها در كشورهاي پيشرفته اينگونه نيست. و به سبب وفور دانشمندان و خبرگان و مهارت هاي نويسندگي آنان، دائره المعارف نويسي، سريع تر و بسيار كم هزينه تر است.
*اینکه بسیاری از حوزه ها ی دانش در ایران هنوز دائره المعارف ندارند ولی کتابداری و اطلاع رسانی این دائره المعارف را دارد چه معنی می تواند داشته باشد؟
صاحبنظران تدوين دائره المعارف را علامت تبلوغ علمي در جامعه مي دانند. دائره المعارفهاي تخصصي را نيز به همين اعتبار، مي توان نشانه بلوغ و شكلگيري دانش در جامعه تخصصي مربوطه تلقي كرد. اگر در بسياري رشتههاي تخصصي در ايران و به زبان فارسي دائرهالمعارف وجود ندارد، لابد به همين خاطر است. شايد هم كارهاي مهمتري براي انجام دادن داشته اند.
براي ما كتابداران كه يكي از وظايفمان تأمين خدمت مرجع است، نبود دائره المعارف هاي تخصصي به زبان فارسي در مجموعه كتابهاي مرجع كتابخانه هاي ما – در حالي كه بسياري دانشجويان و دانش پژوهانمان غير از فارسي زباني نمي دانند- البته جاي تأسف دارد. از ورود علومي نظير روانشناسي ، جامعه شناسي، اقتصاد ، آموزش و پرورش، زبان شناسي، علوم تجربي نوين، تكنولوژي، مديريت به ايران دهها سال مي گذرد و هنوز اينها داراي دائره المعارف به معناي دقيق و تخصصي كلمه به زبان فارسي نيستند و به گواهي قفسه هاي كتابخانه هاي ما اكثر اينها در حد توليد واژهنامههاي دو زبانه متوقف شدهاند. تا آنجا كه مي دانم دائرهالمعارف آموزش عالي (1381؟) يك استثنا است. از سوي ديگر در يك حوزه (اسلام) همزمان حدود سي سال است كه سه دائرهالمعارف مفصل با همپوشاني بسيار به هزينه جامعه در دست تدوين است. اين وضع البته قدري نامتناسب مي نمايد.
در مورد دائرهالمعارف كتابداري و اطلاع رساني، احتمالاً گذشته از علاقة اهل اين رشته به منابع مرجع، بايد به “نقش شخصيت در تاريخ” نيز فكر كرد! من ترديد دارم كه اگر شخصي به نام دكتر حري در موقعيتي كه وي در آن قرار داشت، وجود نمي داشت چيزي به نام دائرهالمعارف كتابداري و اطلاع رساني شكل مي گرفت. از اين رو است كه دانشجو و متخصص و پژوهشگر كتابداري و اطلاع رساني در اين كشور باید قدر تلاش های ایشان را بداند
*آیا کاری که شما و همکارانتان انجام دادید از نظر خودتان مشکلاتی دارد که در آینده بخواهید آن را رفع کنید؟
آدم بايد خيلي از خود راضي و خود شيفته باشد كه جوابش به سؤال شما منفي باشد. پاسخ كليشهاي به سؤال شما هم آن است كه “بله ، مگر مي شود بي اشكال باشد؛ املاي ننوشته بي غلط است؛ بي عيب فقط خداست” و مانند اينها.
از اين كليشه پردازي ها كه بگذريم ، بنظرم بهتر بود مي پرسيديد: مهمترين اشكالات (و نه كلمه مبهم “مشكلات”) كه در كارمان سراغ دارم چيست؟ پاسخ من به اين سؤال كم و بيش حاصل مواردي است كه در پاسخ به سؤال 4 عرض كردم؛ و به دنبال آن نا تواني ما براي برطرف كردن آن ضعف ها. به عنوان مثال، تا آنجا كه به ياد ميآورم ما حتي يك مقاله در معرفي سازمانها و نهادهاي كشوري نداشتيم كه بتوان بدون زير و رو كردن و باز پس فرستادن آن را چاپ كرد. بعضي از دستنوشته هاي ارسالي سازمانهاي كتابداري و اطلاع رساني را ناچار شديم دور بريزيم و آن را به ديگري سفارش دهيم، و برخي را با هزار كلنجار به صورت چيزي كه ملاحظه ميكنيد درآوريم.
اما منتقدان و اهل نظر بهتر مي توانند جواب سؤال شما را در مورد كاستي هاي جلد دوم بدهند. چون هر چه باشد قضاوت بنده و همكارانم خالي از غرض نيست و در عين صداقت نيز نميتوانيم داوران خوبي باشيم.