اولین گفتگوی من با یکی از اساتید کتابداری (فاطمه رهادوست) که در نشریه الکترونیکی شیرازه منتشر شد.
فاطمه رهادوست نياز به معرفي ندارد. شاگردان بسياري در حوزه كتابداري و اطلاعرساني تربيت كرده كه بعضاً نيز با نام و نشان هستند. صراحت و نگاهي منتقدانه نسبت به مسائل حوزه كتابداري از وي شخصيتي ساخته كه مخاطبانش هر آينه از وي انتظار نكتهاي يا حرفي نو و جديد دارند. در آغازين شماره ” شيرازه ” به سراغ او ميرويم تا درباره نشريات كتابداري و آنچه بايد به آن توجه شود گفتگو كنيم.
* اگر از شما بخواهيم همين الآن چند نشريه كتابداري را كه در ذهن داريد نام ببريد كدامها را نام خواهيد برد؟
خب البته تعداد نشريات زياد نيست ولي ميتوانم از نشرياتي مانند: فصلنامه كتاب، اطلاعشناسي، نشريه كتابداري دانشگاه تهران، نشريه اطلاعرساني آستان قدس و نشريه فني مركز مدارك علمي،
* و همه اين نشريات، تخصصي هستند اما نشريهاي كه كمي عموميتر در حوزه كتابداري باشد نيز در ذهن داريد يا نه؟
– مسأله اينست كه ما واقعاً زياد نشريه نداريم.
* براي مثال نشريه انجمن از نظر شما، نشريهاي كه كمي عموميتر است تلقي نميشود.
– راستش انجمن نشريه ندارد و تنها يك خبرنامه دارد كه كماكان از نظر من وظايف خود را خوب انجام نميدهد و البته پيام كتابخانه را هم بايد نام ببرم كه كمي عموميتر است.
* با توجه به اينكه نام تعدادي از نشريات تخصصي و عموميتر را ذكر كرديد لطفاً بفرماييد كه آيا آنها توانستهاند تمامي ابعاد اين حوزه و رشته را زير پوشش قرار دهند؟
– البته قرار نيست كه هر مجلهاي همه مسائل را زير پوشش قرار دهد و اين مسأله زماني رخ ميدهد كه تعداد نشريات بيشتر باشد. وقتي تعداد مجلات كم است طبيعتاً نميتوان انتظار داشت به همه مسائل حوزه پرداخته شود.
* با اينكه تعداد نشريات كم است اما به هرحال جا و مكان براي حرفهاي تخصصي وجود دارد و نشرياتي هستند كه بعد علمي و تخصصي رشته را زير پوشش قرار ميدهند اما ما ميدانيم كه مسأله جامعه كتابداران فقط اينها نيست و به نظر شما جاي پرداختن به كدام مسائل در حوزه كتابداري و اطلاعرساني خاليست؟
– خب البته نشريه داشتن و نشريه راه انداختن اصلاً كار سادهاي نيست ولي صرف نظر از اين موارد به طور كلي مسائل زيادي وجود دارد كه نه در محافل نه در انجمن و نه در هيچ جاي ديگر به آنها پرداخته نميشود و ريشه آنها به آنجا برميگردد كه يك تفكيك نامناسب ميان “حرفه” و “رشته” صورت نگرفته و بعضيها فكر ميكنند فقط بايد به مسائل تخصصي “رشته” بپردازند و براي مثال همه تمركز ميكنند بر روي پاياننامهها و نتايج آنها و يا نتايج پژوهشها و هيچگونه توجهي برای مسائل “حرفه” كتابداري وجود ندارد و متأسفانه اين شكاف وجود دارد و “حرفه” از “رشته” جدا ديده ميشود در صورتي كه اينطور نيست.
* پس ميپذيريد كه بسياري از مسائل هستند كه اهميت دارند ولي جايي براي طرح و پرداختن به آنها وجود ندارد؟
– بله كامل
* و اينكه 90 درصد نشريات موجود تنها به مسائل تخصصي حوزه کتابداری ميپردازند؟
– بله اما به مسائل “حرفه” نيز ميشود نگاهي علمي و تخصصي داشت.
* فكر ميكنيد چرا وضعيت اينگونه است؟
– البته دلايل مختلف دارد اما يكي از دلايل ميتواند آن باشد كه بعضيها فكر ميكنند پرداختن به مسائل تخصصي و علميست كه كلاس حرفه را حفظ ميكند و از طرف ديگر پرداختن به مسائل “حرفه مندان ” مستلزم استفاده از روشهاي پژوهشيست كه هم كمتر آموزش داده ميشود و طبعاً كمتر به آن سو ميروند.
خب البته تعداد نشريات زياد نيست ولي ميتوانم از نشرياتي مانند: فصلنامه كتاب، اطلاعشناسي، نشريه كتابداري دانشگاه تهران، نشريه اطلاعرساني آستان قدس و نشريه فني مركز مدارك علمي،
– مسأله اينست كه ما واقعاً زياد نشريه نداريم.
– راستش انجمن نشريه ندارد و تنها يك خبرنامه دارد كه كماكان از نظر من وظايف خود را خوب انجام نميدهد و البته پيام كتابخانه را هم بايد نام ببرم كه كمي عموميتر است.
– البته قرار نيست كه هر مجلهاي همه مسائل را زير پوشش قرار دهد و اين مسأله زماني رخ ميدهد كه تعداد نشريات بيشتر باشد. وقتي تعداد مجلات كم است طبيعتاً نميتوان انتظار داشت به همه مسائل حوزه پرداخته شود.
– خب البته نشريه داشتن و نشريه راه انداختن اصلاً كار سادهاي نيست ولي صرف نظر از اين موارد به طور كلي مسائل زيادي وجود دارد كه نه در محافل نه در انجمن و نه در هيچ جاي ديگر به آنها پرداخته نميشود و ريشه آنها به آنجا برميگردد كه يك تفكيك نامناسب ميان “حرفه” و “رشته” صورت نگرفته و بعضيها فكر ميكنند فقط بايد به مسائل تخصصي “رشته” بپردازند و براي مثال همه تمركز ميكنند بر روي پاياننامهها و نتايج آنها و يا نتايج پژوهشها و هيچگونه توجهي برای مسائل “حرفه” كتابداري وجود ندارد و متأسفانه اين شكاف وجود دارد و “حرفه” از “رشته” جدا ديده ميشود در صورتي كه اينطور نيست.
– بله كامل
– بله اما به مسائل “حرفه” نيز ميشود نگاهي علمي و تخصصي داشت.
– البته دلايل مختلف دارد اما يكي از دلايل ميتواند آن باشد كه بعضيها فكر ميكنند پرداختن به مسائل تخصصي و علميست كه كلاس حرفه را حفظ ميكند و از طرف ديگر پرداختن به مسائل “حرفه مندان ” مستلزم استفاده از روشهاي پژوهشيست كه هم كمتر آموزش داده ميشود و طبعاً كمتر به آن سو ميروند.
* حالا اگر قرار باشد چند نمونه و مثال از مسائل و مواردي كه در نشريات كتابداري در طول سالها به آنها پرداخته نشده اما بخشي از مسائل كتابداران است، بزنيد به كدام مسائل اشاره ميكنيد؟
– اجازه بدهيد من جواب شما را جور ديگر بدهم. ببينيد قضيه اينست كه ما ياد نگرفتهايم به مسائل خودمان بپردازيم، نه در پژوهشهايمان و نه در نشرياتمان. در حالي كه شما با هم كتابداري صحبت بكنيد از آنها با خبر است، مثلاً اينكه چرا كتابداري را كم ميشناسند؟ يا منزلت حرفه، و يا اينكه چرا بسياري از كتابداري در جاي واقعي خود قرار ندارند و مسائل زياد است. مخصوصاً اينكه چرا جامعه درك صحيحي از ما ندارد و اينكه مشكل كجاست؟ جزو مسائلي است كه هيچ جايي براي پرداختن به آنها وجود ندارد.
* در اينكه ميگوييد جامعه درك درستي از رشته و حرفه كتابداري ندارد با شما موافقم ولي فكر نميكنيد در صورت تولد نشريات قوي و كمي عموميتر كه بتواند بخشهاي بيشتري از مسائل حرفه و رشته را زير پوشش قرار دهد آرام آرام نگاه جامعه نيز تصحيح خواهد شد.
– كاملاً موافقم. و به نظر من نشريهاي كه استراتژي آن “مسأله مداري” باشد كاملاً جايش خالي است و نشريهاي كه محتوي و مقصدش مسائل “رشته” و “حرفه” باشد نداريم و اگر چنين نشرياتي متولد شوند حتماً به كتابداري كم خواهد شد. فراموش نكنيم كه “مسأله مداري” بايد مورد توجه قرار گيرد. ديگر فرقي ندارد مسأله ما در حرفه است يا در رشته. و نشريات ما بايد ”مسأله مدار” باشند.
* آنهم مسائل خودمان.
– دقيقاً. يعني نبايد “مسائل” را هم از رو دست غربيها كپي كنيم.
* خانم رهادوست، رشتههاي علوم انساني مانند جامعهشناسي، روانشناسي سياست و اقتصاد و … تقريباً به شكل جديد حدود 4 يا 5 دهه هستند كه در دانشگاههاي ما تدريس ميشوند. از عمر كتابداري هم حدود 4 دهه ميگذرد و تقريباً همه اينها همسن و سالند اما رشتههايي مانند روانشناسي اقتصاد و سياست و … به دليل عمومي شدن و رفتن به عمق جامعه بيشتر شناخته شدهاند و اين رفتن به سمت حوزه عموميتر البته ابزاري دارد كه يكي از آنها نشريات و رسانهها هستند، آيا با اين مسأله موافقيد؟ چرا در طول 4 دهه، به ندرت به مسائل عمومي كتابداران پرداختهاند؟ چرا نشريهاي نبوده كه به مسائل و مشكلات آنها بپردازد؟
– ببينيد دلايل خيلي متعدد و پيچيده هستند ولي از نگاه من يكي از علل اين مسأله اينست كه همانطور كه گفتم اكثر مسائل ما مسائلي است كه در آن طرف آب وجود دارد يعني ما نگاه ميكنيم كه آنها الآن بر روي چه چيزي تمركز ميكنند و اين باعث ميشود به مشكلات و مسائل خودمان كمتر توجه كنيم.
* يكي ديگر از عللي من فكر ميكنم تاكنون در نشريات كتابداري به مسائلي جز مسأله علمي و تخصصي توجه نشده و اصلاً كسي هم به سراغ آن نرفته اينست كه كتابداران كم و بيش از ابتدا گرفتار بحران هويت بودند و همواره در تلاش براي اثبات و ارتقاء پايگاه اجتماعي خود و در اين فرآيند ناخودآگاه به اين نتيجه رسيدهاند كه هيچ حرف غير علمي و غير تخصصي نه بزنند و نه بنويسند و فكر ميكنم براي همين است كه در طول 4 دهه حتي يك نشريه تقريباً عمومي نداشتهاند. البته اين فقط يك نظر است كه شايد هم درست نباشد.
– البته این واقعيتي است كه نمي توان آن را انكار كرد. من دانشجوياني داشتم كه با هزينههاي كلان، صرفاً مدرك دكتري گرفتند فقط به خاطر اينكه آن پايگاه و منزلت اجتماعي كمي تثبيت شده تر باشد.
* حالا براي اينكه زياد از مسأله گفتگويمان دور نشويم بهتر است اين سؤال را از شما بپرسم كه اگر عدهاي بخواهند نشريهاي راهاندازي كنند شما چه توصيههايي به آنها ميكنيد؟ البته “مسأله مداري” كه گفتيد را فراموش نميكنم.
– بايد ديد كه آن افرادي كه ميخواهند نشريه را راهاندازي كنند چه ظرفيتهايي دارند.
* شما بگوييد كه به چه چيزهايي توجه كنند ؟ نيازها را نشان دهيد.
– نيازهاي ما بي ارتباط به ظرفيتهاي آن افراد نيست، شايد آنها بتوانند هم به بعد تخصصي و هم به مسائل عموميتر بپردازند ولي از طرفي شايد بعضيها توان فعاليت در عرصه تخصصي و بعضيها هم توان پرداختن به حوزه عموميتر را داشته باشند.
* حرف شما را ميپذيرم ولي لطف كنيد و بگوييد يك نشريه در حال تأسيس در حوزه كتابداري و اطلاعرساني دقيقاً به چه چيزهايي بپردازد خوب است هم در “رشته” و هم “حرفه” .
– نشريهاي كه آنقدر آزادي داشته باشد كه بتواند مسائل حوزه كتابداري و كتابداران را نقد كند. وقتي ميگوييم نقد يعني اينكه ميتوان به همه مسائل پرداخت و به نظر من جاي چنين نشريهاي كاملاً در حوزه كتابداري خاليست و ما واقعاً به نشريهاي نياز داريم كه اولاً رويكردش “مسألهمداري” باشد. دوماً اين بينش و آگاهي و شهامت در آن باشد كه مسائل را صرف نظر از اينكه آنها تخصصي ، دانشگاهي يا حرفهاياند را با رويكردي اننتقادي مورد بررسي قرار دهد.
* اگر الآن از شما بپرسند قرار است 2 نشريه راهاندازي شود يكي كاملاً تخصصي مانند آنها كه بعضاً هستندو ديگري كمي عموميتر كه به مسائل حرفه و رشته بپردازد، شما به كدام رأي ميدهيد؟
– شما داريد من را در وضعيتي قرار ميدهيد كه يكي از اين دو را انتخاب كنم در صورتي كه من به اين صورت موافق نيستم.
* بالاخره براي اينكه توازني ايجاد بشود ميان نشريات تخصصي كه وجود دارند و نشرياتي كه به مسائل عموميتر و به قول شما به مسائل حرفه بپردازند بوجود بيايد بايد يكي را انتخاب كنيد و اگر انتخاب شما يك نشريه كاملاً تخصصي ديگر باشد آنوقت من از شما ميپرسم كه پس توازن و تعادل كجاست؟ پس مسائل حرفه چه ميشود و پرسشهاي اساسي ديگر در راه خواهد بود.
– من بين نشريات تخصصي يا عموميتر به نشريهاي رأي ميدهم كه “مسأله مدار” و منتقد باشد و اين دو واژه بسيار براي من اهميت دارند.
* قرار است نشريهاي ديجيتالي راهاندازي شود به نام شيرازه در حوزه كتابداري و اطلاعرساني و البته اسناد و آرشيو و اين نشريه متعلق به كتابخانه ملي خواهد بود، و احتمالاً گفتگوي ما با شما در اولين شماره آن منتشر خواهد شد، آيا حرف يا نظر خاصي در اين باره داريد؟
– اول اينكه اميدوارم تنها به سازماني كه به آن وابسته هستيد نپردازيد و از طرف ديگر بتوانيد صداهاي مختلف را در نشريه خودتان انعكاس دهيد
– كاملاً موافقم. و به نظر من نشريهاي كه استراتژي آن “مسأله مداري” باشد كاملاً جايش خالي است و نشريهاي كه محتوي و مقصدش مسائل “رشته” و “حرفه” باشد نداريم و اگر چنين نشرياتي متولد شوند حتماً به كتابداري كم خواهد شد. فراموش نكنيم كه “مسأله مداري” بايد مورد توجه قرار گيرد. ديگر فرقي ندارد مسأله ما در حرفه است يا در رشته. و نشريات ما بايد ”مسأله مدار” باشند.
– دقيقاً. يعني نبايد “مسائل” را هم از رو دست غربيها كپي كنيم.
– ببينيد دلايل خيلي متعدد و پيچيده هستند ولي از نگاه من يكي از علل اين مسأله اينست كه همانطور كه گفتم اكثر مسائل ما مسائلي است كه در آن طرف آب وجود دارد يعني ما نگاه ميكنيم كه آنها الآن بر روي چه چيزي تمركز ميكنند و اين باعث ميشود به مشكلات و مسائل خودمان كمتر توجه كنيم.
* يكي ديگر از عللي من فكر ميكنم تاكنون در نشريات كتابداري به مسائلي جز مسأله علمي و تخصصي توجه نشده و اصلاً كسي هم به سراغ آن نرفته اينست كه كتابداران كم و بيش از ابتدا گرفتار بحران هويت بودند و همواره در تلاش براي اثبات و ارتقاء پايگاه اجتماعي خود و در اين فرآيند ناخودآگاه به اين نتيجه رسيدهاند كه هيچ حرف غير علمي و غير تخصصي نه بزنند و نه بنويسند و فكر ميكنم براي همين است كه در طول 4 دهه حتي يك نشريه تقريباً عمومي نداشتهاند. البته اين فقط يك نظر است كه شايد هم درست نباشد.
– البته این واقعيتي است كه نمي توان آن را انكار كرد. من دانشجوياني داشتم كه با هزينههاي كلان، صرفاً مدرك دكتري گرفتند فقط به خاطر اينكه آن پايگاه و منزلت اجتماعي كمي تثبيت شده تر باشد.
– بايد ديد كه آن افرادي كه ميخواهند نشريه را راهاندازي كنند چه ظرفيتهايي دارند.
– نيازهاي ما بي ارتباط به ظرفيتهاي آن افراد نيست، شايد آنها بتوانند هم به بعد تخصصي و هم به مسائل عموميتر بپردازند ولي از طرفي شايد بعضيها توان فعاليت در عرصه تخصصي و بعضيها هم توان پرداختن به حوزه عموميتر را داشته باشند.
– نشريهاي كه آنقدر آزادي داشته باشد كه بتواند مسائل حوزه كتابداري و كتابداران را نقد كند. وقتي ميگوييم نقد يعني اينكه ميتوان به همه مسائل پرداخت و به نظر من جاي چنين نشريهاي كاملاً در حوزه كتابداري خاليست و ما واقعاً به نشريهاي نياز داريم كه اولاً رويكردش “مسألهمداري” باشد. دوماً اين بينش و آگاهي و شهامت در آن باشد كه مسائل را صرف نظر از اينكه آنها تخصصي ، دانشگاهي يا حرفهاياند را با رويكردي اننتقادي مورد بررسي قرار دهد.
– شما داريد من را در وضعيتي قرار ميدهيد كه يكي از اين دو را انتخاب كنم در صورتي كه من به اين صورت موافق نيستم.
– من بين نشريات تخصصي يا عموميتر به نشريهاي رأي ميدهم كه “مسأله مدار” و منتقد باشد و اين دو واژه بسيار براي من اهميت دارند.
– اول اينكه اميدوارم تنها به سازماني كه به آن وابسته هستيد نپردازيد و از طرف ديگر بتوانيد صداهاي مختلف را در نشريه خودتان انعكاس دهيد