شعر و ترانه
عطر سرشار یک گناه
سیبی که بوی تو را بدهد از کدام قصه باید چید سیبی که بوی تو را و عطر سرشار یک گناه
Read Moreپرورده ی سال قحطی عشق
من ميوه دردهاي جاري در رگهاي قرون و ازدحام اندوه آدمم فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر و حاصل تدبير بيحاصل رستمم، بر جنازهء پسر من حامل …
Read Moreروح غزل هاي جوانمرگ
مرگ مي آيد/ مي خواند به هنگا مه اي كه لكنت مطلع تمام ترانهها مي شود و كسي د يگر شعر نميگويد و كلمات را نمي رقصاند و آسمان گشاده …
Read Moreاز دهليز روياهاي من.
ميآيي ؟/ نميآيي؟ /ميآيي از كدام سو؟ كدام سوي سبزهزار، جرعهنوش عطر حضورت ميشود؟ بر بال سپيد كدام خيال تكيه دادهاي؟ و از دهليز كدام رؤيا سر برميآوري؟ ****** …
Read Moreمرگ اينجا غريبه نيست.
ما ميوه دردهاي جاري در رگ قرن ها و ازدحام اندوه آدميم فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر و حاصل تدبير بيحاصل رستميم، بر جنازهء پسر ما …
Read Moreشاعر و تاجر_3
شاعري «زمزمه» كرد مردم آزاد شدند تاجري «مردم دوست»!! شد و فرياد كشيد!
Read Moreشاعر و تاجر_1
شاعري “جاري” شد سرزمين دل مردم، گل كرد تاجر آبادي به حساب جاري خون مردم ميريخت! **** طهران.شايد تابستان 80 يا همان حوال
Read Moreشاعرو تاجر _2.
شاعري داد كشيد: «همه جا تاريك است» تاجري غيرتمند!! همه جا، برق كشيد!! ******************* طهران. همان حوالي قبلي
Read Moreمرگ و روح غزل هاي جوانمرگ
مرگ مي آيد/ مي خواند به هنگا مه اي كه لكنت مطلع تمام ترانهها مي شود و كسي د يگر شعر نميگويد و كلمات را نمي رقصاند و آسمان …
Read More