زنی که منم…..1/2
” واقعیت اینست که تو خیلی دم از حق و حقوق آدم ها میزدی.البته دیر بود اما باز هم امیدوار کننده بود. تو که رفتی من اول دبیرستان بودم، میفهمی؟نهایتا …
Read Moreقصه‌ها و نامه‌ها
زنی که منم…1/1
” تو هم مثل حاج احمد. پدرت. همه اتان زن را برای تخت و مطبخ میخواهید. عوض بشو نیستید. صد سال هم که میان ینگه ی دنیا زندگی کنید ته …
Read More
یکی چراغ ها را خاموش کند
تند پیچید،خیلی تند، پیچها را می پیچاند، میچلاند، من می پیچیدم میان خودم،پیچ می خوردم، ولی ساکت بودم،پرحرف ولی ساکت،پیچ پشت پیچ بود و قرار بر فرار / از چه؟ …
Read More
مبارک باد هایتان را حراج نکنید!
…..راستش کمی زود است حالا…باور کنید هیچ آدمی به “خوشی” پشت نمیکند، کسی که “بخت خوش” را لگد بزند کم است، اما خدا سر شاهد است “مبارک باد” های پی …
Read More
از میان کاغذهای برباد رفته، یادهای فراموش شده (12)
حسن گه زده بود به زندگی خودش و سودابه به خاطرات من! ولی چه اهمیت دارد ؟ هیچ! به اسفل السافلین! ….از پشت پنجره به خیابان نگاه میکنم و به …
Read More
تو هم سیب خودت را گاز بزن!
سلام کردن به آدمی مثل تو حقیقتا کفران نعمت است انهم در کلمه ای که سرشار از آرزوهای خوش است.حالا هم بهتر است ادا و اصول از خودت در نیاوری …
Read More