به بهانه هوشنگ اتحاد برای کامران فانی

هر وقت که  اوقاتم سرجایش باشد و ذهنم کمی از مشکلات زندگی روزمره و مصیبت های ریز و درشت اسوده باشد( که نیست)   ودلم از  زخم ها و درد های کهنه  ناسور نباشد( که هست) عصر های سه شنبه راهم را کج میکنم  به سمت شهر کتاب و

جلساتی که پایه اش اندیشه است و مایه اش اندیشه ورزان بی نام و نشان این سرزمین که کسی سراغشان را نمیگیرد مگر جمعی اندک!  هفته پیش که فرصتی پیش امد استاد فانی را دیدم و کمی حرف زدیم و بحث رسید به نشست های شهر کتاب و گفتند هفته اینده یعنی همین دیروز قرار است  برای معرفی  اثر هوشنگ اتحاد بروند و صحبت کنند. …با اینکه  این اخر سالی ادم هزار جور مشکل دارد اما کارها را ردیف کردم که بروم و پای صحبت استاد کامران فانی باشم….نه اینکه مجموعه 13 جلدی ” پژوهشگران معاصر ایران”   و تلاش کم نظیر هوشنگ اتحاد برایم کمرنگ بود…نه! اما حضور کامران فانی برایم پر رنگ تر بود…و چرا نباشد وقتی ادمی همه زندگیش  را وقف خواندن و کتاب و فرهنگ کرده است؟ وقتی کمترین و ساده ترین حرف های این ادم درس های  بیشمار دارد؟ اینهمه در  روز از رسانه ها و شبکه ها و میان ادارات و سازمان ها حرف های ناشور نامال گوش میکنیم که نگو…حرفهایی که همه اشان حکم اب  تهران را دارد!…اگر مسموم نباشند مظنون به مسمومیت هستند و شما اگر فی الواقع  فکر سلامتی خود  باشید باید گاهی بروید سراغ سر چشمه ها!  به هر حال انگیزه رفتن من کامران فانی بود! ..ایشان چند دقیقه ای دیر  امد اما هنگامی که امد ردیف اولی که همه از پیشکسوتان فرهنگ بودند  احترامش کردند ،استاد احمد سمیعی بود، محمد علی سپانلو بود، ..بعد هم زود صندلی گذاشتند که ایشان برود بالا پشت میزی که باید مینشستند، کنار دست هوشنگ اتحاد!…اول اقای محمدی حرف زدند مجری همیشه گی برنامه، بعد هوشنگ اتحاد در باره کارش صحبت کرد و به گمانم شیرین گفت و البته بی ادعا! از دشواری ها گفت و از خاطراتش،  یکی   از مشاوره اش با سعیدی سیرجانی درباه ی این پژوهش…( برای ضبط کردن صحبت ها وسیله ای همراه نداشتم..پس هر چه مینویسم  تکیه به حافظه ی نداشته ام دارد!!!) …بعد هم نوبت به کامران فانی رسید و من دیدم که هوشنگ  اتحاد با چه حرص و ولعی چشم دوخته بود  به دهان کامران فانی که داوری و قضاوت و به طور کلی حرف های وی را درباره ی  اثرش بشنود و این نشان میداد که کامران فانی دارای کدام جایگاه است.(چیزی که کتابداران نمیدانند و متوجه هم الحمدلله نیستند و قرار هم نیست که متوجه شوند که اگر قرار بود…بگذریم..نمیخواهم حرف های  حاشیه ای  بزنم وقتش که برسد میگویم ) به هر حال ..کامران فانی درباره انواع و اقسام تذکره ها و زندگینامه ها و روش های نوشتنش صحبت کرد و اثر هوشنگ اتحاد را هم از نظر کتابشناسی و جایگاهی که دارد بررسی کردند و در پایان با تشویق حضار روبه رو شدند. بعد از ایشان هم یک دکتر  ادبیاتی بود به نام مجتبی بشردوست ، جوان هم بود که ایراد اصلیش بر کتاب این بود که  روش! ندارد… یعنی  علمی نیست…فرضیه ندارد..من اینطور فهمیدم که میخواهد بگوید اسلوب و چهارچوب ندارد و سلیقه ای نوشته شده است، تا حدی هم من حرفش را قبول داشتم  اما با شرط و شروط… در اخر هم استاد احمد سمیعی و فرید قاسمی به شدت و حدت از هوشنگ اتحاد دفاع کردند و محمد علی سپانلو هم با توضیح مححقق و مورخ و دادن نسبت مورخ به اتحاد حد وسط را گرفت و داستان فیصله پیدا کرد. …مجلس که تمام شد چند کلمه ای با استاد فانی حرف  زدم و بعد هم ایشان مثل همیشه سیگاری گیراند و با فرید قاسمی حالی به شش هایشان دادند!

و اما مجموعه 13 جلدی ” پژوهشگران معاصر ایران”

هوشنگ اتحاد در طول این 25 سال ، زندگی و اثار 34 نفر را کاویده و تدوین کرده که بیشتر هم در حوزه ادبیات فعالیت داشته اند. شاید بهتر بود  این مجموعه ” پژوهشگران ادبیات معاصر ایران” نام  میگرفت چون انها که زندگیشان وارسی شده است بیشترشان نام های بلندی در این حوزه دارند  به هرحال علاقه مندان میتوانند با  زندگی و اثار کسانی چون محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، سیدحسن تقی‌زاده، عبدالعظیم قریب، علی‌اکبر دهخدا و احمد بهمنیار، ابراهیم پورداوود، محمدتقی بهار، ذبیح بهروز و علی‌اصغر حکمت، قاسم غنی، صادق رضازاده شفق و غلامرضا رشیدیاسمی‌، احمد کسروی و سعید نفیسی، عباس اقبال‌ آشتیانی و بدیع‌الزمان فروزانفر، صادق هدایت، علی دشتی و نصرالله فلسفی، حبیب یغمایی و جلال‌الدین همایی، مجتبی مینوی ، غلامحسین مصاحب، محمدتقی دانش‌پژوه، ذبیح‌الله صفا، محمد معین و عباس زریاب خویی ،پرویز ناتل ‌خانلری، عبدالحسین زرین‌کوب و محمدجعفر محجوب،.غلامحسین یوسفی، مهرداد بهار و احمد تفضلی  اشنا شوند.  این مجموعه  توسط انتشارات “فرهنگ معاصر” به چاپ رسیده  است.

هوشنگ اتحاد متولد 29 اردیبهشت 1317 در بابل است و با مجلاتی از جمله فصلنامه‌ی «هستی» به سردبیری محمدعلی اسلامی ندوشن و دایرة‌المعارف‌های مختلف از جمله دانش‌گستر به سرپرستی کامران‌ فانی فعالیت دارد.

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

3 نظر برای مطلب “به بهانه هوشنگ اتحاد برای کامران فانی”

  1. راست میگویید . خیلی ها قدر ایشان را نمیدانند و این جمله شما چقدر هوب همه چیز را میرساند (حرفهایی که همه اشان حکم اب تهران را دارد!گر مسموم نباشند مظنون به مسمومیت هستند و شما اگر فی الواقع فکر سلامتی خود باشید باید گاهی بروید سراغ سر چشمه ها! )

  2. I had got a desire to start my commerce, however I didn’t have enough of cash to do this. Thank goodness my fellow said to utilize the mortgage loans. Hence I took the commercial loan and made real my desire.

  3. پاسداشت بي‌ريا و بي‌ولوله: سخنی با هوشنگ اتحاد – ايرج افشار

    انتشار منظم كتاب‌‌‌هاي آقاي مهندس هوشنگ اتحاد درباره بزرگان پژوهش ادبي و تاريخي- ايران كه اكنون با فهرست اعلام چاپ شده توسط ناشري خوشنام و معتبر چون انتشارات فرهنگ معاصر و آقاي موسايي، به انجامي خوش و نيكو رسيده است، بسياري را به اعجاب فرو برده و مرا وادار كرد تا اين چند سطر را خدمتشان عرض كنم. بي‌گمان اين دوره كتاب قسمت زيادي از تاريخ ايران‌شناسي را در بر دارد. زيرا منحصر به آن نيست كه در هر جلد چند تن از ايرانيان معرفي شده باشند، بلكه احوال عده‌اي از ايرانشناسان خارجي هم به مناسبت مطلب و موضوع در خلال حواشي كتاب آمده است. دوست گرامي،گمان دارم براي بسياري موجب شگفتي است از اين كه درباره سرآمدان پژوهش‌هاي ادبي و تاريخي ايران انتشار كتابي مفصل و 13 جلدي انتشار يافته‌است.

    البته جاي شادماني است از اين كه با معرفي آن برگزيدگان پهنه، پژوهش، پاسداشتي بي‌ريا و بي‌ولوله نسبت به آنان انجام مي‌شود. شما با توانايي و بي‌غرضي و سزاواري به ضرورت چنين كاري پي‌برده و به سرانجامش رسانيده‌ايد. شما كه در رشته‌هاي علمي تخصص داريد، خوب پي‌برده‌ايد كه ايران به فرهنگ خود بايد ببالد و نمايندگان اين فرهنگ را بستايد. از همين روي بيش از هر ادب‌شناسي توجه كرده‌ايد كه در راه بقاي فرهنگ ايراني بايد دلسوز بود و كساني را كه با دلسوختگي به اين فرهنگ خدمت شايان كرده‌اند،‌به آيندگان شناسانيد و نگذاشت فراموش شوند يا مخدوش گردند. شما با خواندن و ديدن آثار دلسوختگان پژوهش در فرهنگ ايران، خوب دريافته‌ايد كه اين افراد چه كارهاي بزرگ انجام داده و چه بنياد سترگي را براي پايداري ملي ايجاد كرده‌اند.

    طبعا بر اساس پايه‌هاي استوار كارهاي آنان است كه پژوهش‌هاي كنوني عرضه شدني‌است. هر يك نه مردي، بل مردستاني بوده‌اند. روش شما در اين كه ذيل احوال هر يك از اين بزرگان به سرگذشت كساني پرداخته‌ايد كه به نحوي با آن دانشمند ارتباط داشته‌اند،‌هم بر ارزش كار شما افزوده‌است. معنيش اين است، نخواسته‌ايد حق كسان ديگري كه درين زمينه‌ها همقدمي كرده‌اند، ناشناخته بماند. روش شما، از اين كه از اظهار راي شخصي خودداري كرده و كوشيده‌ايد افراد را با نقل‌قول‌ از ديگران بشناسانيد، هم گوياي حقيقت‌خواهي و فرزانگي شماست. معمولا گفتني‌ها را از هر لوني كه بوده‌است، از گفته ديگران برگرفته و آورده‌ايد. ضمنا نگفته‌اي هم در سرگذشت‌ها نمانده است كه خواننده در جست‌و جوي آن به اين سوي و‌آن سو بدود.

    روش شما در آوردن ذكر مراجع و منابع براي هر نكته و گفته‌اي نشانه‌آن است كه خواننده كتابي قابل اعتماد و استناد در دست دارد. البته جاي تعجب هم نيست كه چنين كرده‌ايد. زيرا كتابي كه درباره پژوهشگران است، طبعا خود مي‌بايد به حليه پژوهشي آراسته باشد. به گمان من مجموعه 13 جلدي «پژوهشگران معاصر ايران» كه يك جلد اعلام(جلد 14 كه اخيرا منتشر شده است) هم بر آن افزوده شده تا كار خوانندگان و به خصوص پژوهشگران را در يافتن مطالب مجلدات 13گانه بسيار آسان كند،يادگار حق‌شناسي درستي از بزرگان پژوهش فرهنگ ايران است. ترديد ندارم خوانندگان در آينده شما و ناشر محترم(آقاي موسايي و انتشارات فرهنگ معاصر) را خواهند ستود،‌ازين بابت كه آنان را با چهره‌هاي زنده‌كنندگان«عجم» درين قرن آشنا ساخته‌ايد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *