
و هنوز مرگ…
میان نسبی ترین زمان ها نفس میکشیم اما مرگ هنوز قطعی ترین است. چند روز مانده به سال نو، دخترکی بیست و چند ساله، دلمان میگیرد ،چند روز پس از …
و هنوز مرگ… Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
میان نسبی ترین زمان ها نفس میکشیم اما مرگ هنوز قطعی ترین است. چند روز مانده به سال نو، دخترکی بیست و چند ساله، دلمان میگیرد ،چند روز پس از …
و هنوز مرگ… Read Moreیکشنبه ای در اواخر سال هشتاد و هفت و من بی حوصله تر از همیشه..مثل یک عدد! سه کتاب بیشتر دم دستم نیست.یکی روز نوشت پیتر دراکر،یکی سنت روشنفکری در …
آن روز یکشنبه و باز هم نیچه!! Read Moreاسفند هشتاد و هفت… دیروز نیچه خوانی ! داشتیم! واز دیروز تا حالا به این چند جمله ی نیچه فکر میکنم : *ايرانيان راستگوترين و راست تيرانداز ترين قوم تاريخ …
لحظاتی برای بالیدن ، لالیدن! و خندیدن! Read More23 اردیبهست 87 و آدمها هر چه کوچک ترند بیش تر مرید می خواهند، هر چه نادان ترند بیش تر مردمان را پیرو خود میخواهند،…وگرنه سقراط کجا مرید پروری میکرد؟ …
از نیچه برای ادمیزاد! Read Moreشاید سال هشتادو دو این را نوشتم…اما هنوز که میخوانم ترس برم میدارد…خصوصا عبارت سوم از نیچه! امروز قصد ان كرده ام كه تنها سه عبارت به غايت سهمگين و …
انقراض نژاد ادميان-اتاق دانستگی و غروب بت ها! Read More