“خدایی” که تا اطلاع ثانوی ابدا با ایرانیان نیست و نخواهد بود!

شیون های روزانه و گریه های شبانه، دزدی و فساد و چپاول در سطوح گوناگون، بی اخلاقی و سطح نازل فرهنگ در همه اقشار و سطوح جامعه، بی تدبیری مدیران ومسولین و اهل قدرت، نا امیدی و یآس ، آینده ی ناروشن و مصیبت های روز به روزی که بر سر ما مردمان میآید و آمده است وخواهد آمد باید تلنگری ،پتکی،فریادی، باشد برسر همه مدعیان رسمی دین که بدانند “خدا” فعلا ابدا با ما ایرانیان نیست (برخلاف ادعای آنانکه از راه دین نان میخورند) که اگر بود لااقل یک روز اب خوش از گلوی این ملت پایین میرفت.که اگربود کمی از حجم مصیبت های روز به روز این ملت کم میشد. که اگر بود اندکی ، فقط اندکی دلخوشی در زندگی و جامعه جاری میشد، که اگر بود طول و عرض فساد و غارت چنین بی اندازه نمیشد، که اگر بود هر نالایقی برمسندهای خطیر و پرمسولیت تکیه نمی زد،که اگر خدا با ما بود لااقل فرزندان خردسال ما هوایی داشتند برای تنفس و مادارن و پدران امیدی داشتند برای آینده، و جوانان انگیزه ای داشتند برای تلاش و ساختن.

 

خدا اگر با ما بود تعزیه و عزاداری رسم هر روزه ی ما نمیشد! و اخبار مرگ هر روز برصدر خبرهای ما نمی نشست. خدا اگر با ایرانیان بود که نیست، اوضاع مانده گان و رفته گان و رانده گان این ملت چنین تراژیک و غم انگیز و دردآور و حزن آلود نبود.ملتی که “عقل ” را در طول و عرض جامعه به حاشیه ببرد و حقیرکند و مدیران و مسولانش حتی عقل و تدبیرو منطق را تمسخرکنند و به حبس ببرند، باید بدانند و اطمینان داشته باشند که اگر هم خدایی باشد گوشش به دعاها و خواسته ها و ضجه موره های این قوم بسته است.(کما اینکه میبینید به دعاها و ضجه موره های ما توجهی هم ندارد و حق دارد که نداشته باشد به هزاردلیل)ما مردم ، ما ملت، ما امت اصلا کلمه اش اهمیت ندارد، ما ایرانیان اگر ندانیم و نفهمیم که گوش خدا هم فقط و فقط رو به سمتِ عقل باز است، تخمِ مرگ و مصیبت هر روزه خواهیم بود و هیچکس در امان نیست . بی عقلی و بی خردی اتشی است که دامن همه را میگیرد و خواهد گرفت.. همانطور که تا کنون گرفته است و روزی فارغ از مصیبت و آتش و درد و عزا و ماتم رویت نشده است. و این ما هستیم که در اتشِ بی خردی سوختیم و می سوزیم و سوزانده خواهیم شد.

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *