روزانهها
پاييز اين سالها و مرگ ريزان!
چه پاييزي شده است اين سالها. مرگ ريزان از برگ ريزان پيشي گرفته است براي ما. خش خش برگ ها زير پا چه شنيدن دارد به هنگامه اي كه …
Read Moreدو پاره از گفتگویی که هنوز فاش نشده است
پاره اول: بغض میکنم.تلفن زنگ میخورد. از جایم بلند نمیشوم.فکر میکنم تو هستی و همین انگیزه ام را برای جواب دادن کمتر میکند.حرفی نداریم. از پنجره به بیرون نگاه …
Read Moreریو و هفت دروازه ی جهنم
سیاه مست / تن مارینا را سیاه میکند. مست و عربده کش! مارینا گریه میکند اما از فریاد خبری نیست.تن میدهد به ضربات کمربندی که مانولو عربده کشان بر …
Read Moreخواب خوب خواب ها
..و شايد بهتر باشد كه همه اينها خواب باشد..روزهاي خوب خواب باشد…نفس هاي عميق خواب باشد…حرف هاي خودماني خواب باشد…حراج احساس خواب باشد…چشم انداختن ميان چشم يكديگر خواب باشد…بالا …
Read Moreدر همسایه گی مرگ
آدم گاهی چشم در چشم مرگ میشود،مرگی که همیشه در همسایه گی آدم است و آدم بیهوده تلاش میکند تا از کنارش حتی عبور نکند، که مبادا سلام و علیکی …
Read Moreدر همسایه گی مرگ
آدم گاهی چشم در چشم مرگ میشود،مرگی که همیشه در همسایه گی آدم است و آدم بیهوده تلاش میکند تا از کنارش حتی عبور نکند، که مبادا سلام و …
Read More” نافرمانی” آغاز “دانایی” ست
و این قصه را بارها روایت کرده اند،و شنیده ایم و میدانیم ، اولین “آدم” که خلق شد و اولین خاک و گلی که به صورت انسان درامد و انفاس …
Read Moreاز میان کاغذهای برباد رفته، یادهای فراموش شده (12)
حسن گه زده بود به زندگی خودش و سودابه به خاطرات من! ولی چه اهمیت دارد ؟ هیچ! به اسفل السافلین! ….از پشت پنجره به خیابان نگاه میکنم و به …
Read Moreآقا ابوالقاسم، رعیت هنوز به حراج خشتک نرسیده است!
آقا ابوالقاسم قربانت گردم…کاغذعزیزت رسید! امر کرده بودید که برای آرامش خاطر ابوی و عزیز جان، کاغذی داده و این شب عیدی اوضاع منزل را شرح داده تا بلکه خاطر قوم …
Read More