سرنوشت نه در پیشانی،بلکه در دستان ماست!
سال هشتادو پنج،مرداد و شهریور میدانستم که آن سال ،آخرین سالی ست که درآن نشریه قلم میزنم،پس در هر شماره از “ان زاویه” که میدیدم تلاش میکردم تا گره های …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
سال هشتادو پنج،مرداد و شهریور میدانستم که آن سال ،آخرین سالی ست که درآن نشریه قلم میزنم،پس در هر شماره از “ان زاویه” که میدیدم تلاش میکردم تا گره های …
Read Moreشیرازه/ نمره پایانی و ارزوهای من نمره اخر شیرازه بود،کسی چیزی نگفته بود اما من میدانستم،یعنی معلوم بود که تدبیری نیست برای حمایت و تداوم نشریه ای که نیامده جای …
Read More