دیشب تا صبح برای نرگس،باران بارید…تا صبح!

سیزده مرداد هشتادو هشت بیست و پنجم فروردین 88 از اسمان شهر برف و باران میبارد/شدید/زمستان بعد از رفتن دمی بازمیگردد عربده ای میکشد و شکوفه ها از ترس سکته …

دیشب تا صبح برای نرگس،باران بارید…تا صبح! Read More