
یکی بود، کی گفته که یکی نبود؟
توضیح: سالها گذشته بود از روزگارانی که هر هقته و هر روز برای بچه ها مینوشتم،شاید هفده یا هجده سال پیش. حس و حال آنروزها را گم کرده ام. خاطره …
یکی بود، کی گفته که یکی نبود؟ Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
توضیح: سالها گذشته بود از روزگارانی که هر هقته و هر روز برای بچه ها مینوشتم،شاید هفده یا هجده سال پیش. حس و حال آنروزها را گم کرده ام. خاطره …
یکی بود، کی گفته که یکی نبود؟ Read Moreسیزده مرداد هشتادو هشت بیست و پنجم فروردین 88 از اسمان شهر برف و باران میبارد/شدید/زمستان بعد از رفتن دمی بازمیگردد عربده ای میکشد و شکوفه ها از ترس سکته …
دیشب تا صبح برای نرگس،باران بارید…تا صبح! Read More(ترجمه و بر داشتي آزاد از: نانوشته هاي ارنست همينگوي.سوم اوريل 1963.جزائر كارائيب دخترك دلش دريا ميخواست…انهم خيلي…!دريا امدنم بدون قرار قبلي بود.دست خودم نبود.مانند تمام امد وشدهاي زندگيم رفتن …
دخترك و دريا Read More