مطالب مرتبط
درباره جلال حیدری نژاد
دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!
مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →دست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
اين طوري نميشه !بايد از دست احمدي نژاد و نور چشمي هاش سرم رو محكم بكوبم به ديوار شايد اوضاع خوب بشه خدا رو چي ديدين شايد چين هم اومد چند تا بشكه بيشتر ازمون خريد اصلا بياين همگي با هم سرمون رو بكوبيم شايد فرجي شد!!!
20 هزار كودك خياباني در تهران: گيريم! كه شنيده شما راست! باشه. با سند و مدرك هم به آقايان نشان دادين مگه فرقي هم براشون ميكنه؟؟؟ اصلا مگه آمار و ارقام براشون مهمه؟شما ميگين كودك خياباني. يكي از آشناهاي ما تو شيرخوارگاهي كار ميكنه كه خيلي هم آشناست. به ما ميگفت اگه يه زماني خواستين به شير خوارگاه كمك كنين هيچ وقت پول نقد ندين!!! چون پول چنداني خرج بچه ها نميشه!!! و اگر قرار بود ميرسيد الان هر كدوم از اين بچه ها يه سرپناهي براي خودشون داشتن!!! اگر هم خواستين براي بچه ها لباس بخرين حتما اسم بچه يا شماره تختش رو با ماژيك روي لباس بنويسين! باورتون ميشه؟؟؟ ميگفت پوشاك از همه بهتره. روز عيد قربون هم مردم كم قربوني حواله شيرخوارگاهها نميكنن ولي مگه چقدر رو مي تونن براي بچه ها درست كنن، نوزادن خب! و به همين دليل گوشتها و ساير محصولات حاصل از قرباني كردن روانه يخچالهاي خانگي خيرين!!! ميشود و به همين راحتي! ميگفت جاي نوزاد ها رو انقدر دير به دير عوض ميكنن كه پوستشون ميسوزه. فكر كنين ………………….حالا اين بچه ها مثلا وضعشون خيلي بهتر از نوزادايي هست كه تو سطل آشغال پيدا ميشن و موش در حال خوردنشون هست!!! يكي از همين بچه ها رو پسر خالم تو بهشت زهرا!!! پيدا كرد دقيقا با همين شرايط. تازه نافشم نبريده بودن!!! باورتون ميشه؟؟؟ خيلي دردناكه نه!؟ آره خيلي… ولي مگه اصلا اين مديران ….. درد حاليشونه؟ د اگه به عواقب تصميماتشون فكر ميكردن و حاليشون بود كه ازدواج موقت رو تصويب نمي كردن تا زن و مردي همچين بچه هايي رو پس بندازن آخرشم دقيقا همين بچه ها (بچه هاي شير خوارگاه منظورمه) آره دقيقا همين بچه ها راه پدر و مادر!!! نه ببخشيد همون زن و مردي كه اين بچه رو پس انداختن! رو ادامه ميدن و نوزادي با همون شرايط پس ميندازن! آخه مگه آموزش و تعليم و تربيت درست حسابي دارن؟مگه كسي هست كه عقده هاي رواني اونها رو التيام بده؟مگه كسي بوده كه جواب چراهاشون رو بده؟ نوزاشگر داشتن؟؟؟ همين الانم كه دارم مي نويسم مو به تنم سيخ شده! حالا من به غير شرعيش!!! وعوامل اون كاري ندارم. اين همه درد تو جامعه هست بعد سر خط شون ميشه ساسي مانكن!!! آرايش ورزشكاران!!! چكمه پوشها، تار موي دختركان.!!!.بگذريم… با رايانه! نه ببخشيد يارانه جديد حتما مزد دختركان قالي باف را خواهند داد!!! اين همه درد !
خواننده محترم
م.ن
از اینکه همواره نگاه و نظر خودتان را با من و دیگر خوانندگان شریک میشوید متشکرم و از اینکه چند جای نوشته شما را بریدم متاسفم. لازم به توضیح نیست اما توصیه من اینست که با ارامش بنویسید،میدانم که گاه درد،تحمل را تحلیل میبرد و بیمار فریاد میکشد، اما باید ارام گفت،میدانم شاید حق با شما باشد ولی “حق” نیاز به فریاد ندارد، یعنی جای خود را پیدا میکند،افتاب حقیقت، کم پشت ابر باطل مانده است، سعی کنید کلمات رام شما باشند. اگاهی بدهید با ارامش و مدارا کنید حتی با دشمنان خود. باز هم از اینکه جند خطی از نوشته شما را درز گرفتم متاسفم اما درد و نگرانی و نگاه انسانی شما کماکان در نوشته شما موج میزند و این از همه چیز مهم تر است.
ممنون از توصيتون