وقتی فدریکو گارسیا لورکا سبز شد

  سبز، تویی که سبز می‌خواهم،/سبز ِ باد و سبز ِ شاخه‌ها/اسب در کوهپایه و/زورق بر دریا. سراپا در سایه، دخترک خواب می‌بیند/بر نرده‌ی مهتابی ِ /خویش خمیده/سبز روی و …

وقتی فدریکو گارسیا لورکا سبز شد Read More