در رذیلت حرص و طمع/ آیا سعدی داروی اصلی را نمیدانسته که دو تجویز کرده است؟
با هم این حکایت از سعدی را بخوانیم: بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
با هم این حکایت از سعدی را بخوانیم: بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره …
Read Moreتوضیح: سالها گذشته بود از روزگارانی که هر هقته و هر روز برای بچه ها مینوشتم،شاید هفده یا هجده سال پیش. حس و حال آنروزها را گم کرده ام. خاطره …
Read More