1.چند روز است میخواهم چند خطی درباره ی ” دارا و ندار” مسعود ده نمکی بنویسم. نه اینکه نقد کنم..به هیچ وجه. یعنی اصلا چه چیز را باید نقد کرد؟ واقعا ارزش دارد؟ حیف از کلمه ” نقد ” نیست؟ وزن واژه ” نقد” هر جورش را که حساب کنید به تمام کارهای مسعود ده نمکی نمی ارزد؟ آخر چه چیزش را باید نقد کرد؟ سناریوی محکم دارد؟ دکوپاژ دارد؟ حرکت های دوربین خیره کننده است؟ تدوینش جادویی ست؟ نور و صوت و رنگش چشم گیر و گوش نواز است؟ بازی گرفتن کارگردان از بازیگران حرفه ایست؟ زبان سمبلیک دارد؟ چه دارد به جز شعار های توخالی، چه دارد به جز توهین به شعور مخاطب و تمسخر همان ارزش هایی که سنگش را بر سرو سینه میزنند؟ چه دارد به جز حرف های ناشور و نامال ؟ چه دارد به جز چند تیکه و متلک که هزار برابرش را بچه های 15 ساله میدانند؟ چه دارد به جززنده کردن لمپنیسم در حال احتضار ؟ چه دارد به جز فیگور اقای ده نمکی در تیتراژ سریال که خدا وکیلی اسکورسیزی هم بعد از یک عمر کار در سینما چنین فیگوری نمیگیرد؟ …چه دارد برای “ندارها”؟ من به ” دارا” ها کار ندارم اما برای ” ندار” ها چه دارد؟ این همه” بی نمکی ” چه دارد برای “مسعود ده نمکی” که حالا حکما در کنار ” ندار” ها نیست؟ چه میزان مایه رفته اند مدیران سیما که اینهمه بی نمکی را شب عید به خورد مردم بدهند! به خدا یک جورهایی اگر حساب کنید ،مسعود ده نمکی خودش گناهکار نیست این مدیران سیما هستند که درایت و ذوق و سلیقه اشان را نشان میدهند. خب برای همین است که یک فارسی (1) می اید و با هزار کم و کسری چنان میکند که خواب از دستگاه عریض و طویل صدا و سیمای مملکت می پرد. همین مدیریت است که یک شبکه فارسی زبان میتواند صدا و سیمای مملکت را به زانو در بیاورد و جلسات مخفی و اضطراری بگذارند. به خدا همه اش تقصیر ده نمکی نیست!
2. به هر حال کارهای مسعود ده نمکی چه در سینما و چه در سیما بیشترش نتیجه ی هم خوابه گی قدرت وهنراست که ازاین هم خوابه گی هیچ فرزند سالمی متولد نخواهد شد! هنر زیر دست قدرت له میشود، الوده میشود،کج می رود،راست نمی گوید،جعل میکند،وارونه نشان میدهد، مسموم میکند ذهن و دل را و…هرکاری که فکر کنید “قدرت” با “هنر” میکند برای انکه قدرت همه چیز را برای خود میخواهد، اما هنر یک جور توزیع عادلانه عشق و شعور است که برای خود هیچ نمیخواهد.
3. هزار چیز دیگر در مورد بی مایه و سخیف بودن کارهای مسعود ده نمکی میتوان گفت اما نه فایده دارد و نه لازم است، رانتش را از کارش حذف کنید انوقت ببینید چه می ماند!؟ همین یک کار بس است. اقای ده نمکی مثل هر آدم دیگری میتواند ارمانگرا،حقیقت مدار و به دنبال جامعه سالم باشد، میتواند عاشق سینما و فیلم ساختن باشد،میتواند حتی خط قرمز رد کند! اما صرف ارمانگرایی و خواستن و خطوط قرمز رد کردن ، در جهانی که قائم به روش و متد است راه به جایی نمیبرد! حرف زیاد است. حوصله کم. همه را درز میگیریم. انکه میداند قصه را، به اشاره ای پایانش را می خواند،پس تمام میکنم عجالتا .
4. فیلم ببینید،فیلم های خوب زیاد است،عمرتان را پای بی نمکی !! بعضی هدر ندهید، باور کنید اگر فیلم ” زندگی یک آتش نشان آمریکایی” را که صامت است و در سال 1902!!! به کارگردانی ادوین استنتن پورتر ساخته شده و فقط ده دقیقه است را ده بار ببینید هر بار نگاهتان به زندگی تغییر میکند و صد پله بهتر از ” بی نمکی” هایی ست که شما را هر لحظه ” ندار” تر و بعضی ها را ” دارا ” تر میکند.!!!
5. نقد ” هیچ” ثمری جز ” پوچ” ندارد، آدم کار پوچ نکند بهتر است!
یادم نیست کجا بود و حتی یادم نیست دقیقا چه بود! ولی بعد از اون حکم کذایی که “مجید مجیدی” در مورد”عبدالکریم سروش” داد، نوشته ای خوندم با این مضمون که تو مملکتی که فلان کاره اش فلان کار را انجام میدهد و بهمان کاره اش بهمان کار را می کند، عجیب نیست که “فیلمسازش” هم حکم به کفر “اندیشمندش” می دهد!
حالا اون نوشته ی طولانی را باید با این عبارت ادامه داد: “که تو این مملکت باید هم “نظریه پرداز انصار حزب الله ش” فیلم ها و سریال های “آنچنانی” بسازد.” باید هم “فیلمساز نوکیسه اش” که مزه ی “پول” رو بعد از سال ها تجربه ای نو کرده، برای حفظ “تماشاگران از همه جا بی خبرش” هر روز رد شدن از “به خیال خودش” خط قرمزی جدید رو تجربه کنه!
حالا جالب اینجاست که “آقای فیلمساز” همه ی انتقادها را هم به پای “عدم تحمل” مراکز قدرت و ثروت میگذاره! عجب!
خیلی عنوان بامزه ای بود. ووافعا هم ارزش نقد نداره.وقتتون رو بیهوده تلف نکیند.ایشون پولشو که میگیره مردم هم به جهنم مجبورن نگاه کنن.دم فارسی وان هم گرم که با چهار تا سریال این صدا و سیمای میلی رو آچمز کرده.خسته نباشید
کاملا باهات موافقم و به نظر من نه تنها سریال ها بلکه فیلم ها هم شدند عین فیلم فارسی هایی که سالها سوژه منتقدین شده بود .
از اینکه با من درمورد بی کیفیت شدن فیلمها هم عقیده ای خوشحالم