چسب ،کاغذ، قیچی،

سال هشتاد و هفت ! المپیک چین بود،رییس دولت هم رفته بود،تلویزیون هم مانند همیشه یک جایش میان برف بود یک جایش هم به آسمان! ..این را آنروزها نوشتم…

رییس دولت در چین و ماچین!

دیشب کانال سوم سیما با کلی چسب وقیچی ( سانسور و قیچی نباشد حالمان بد میشود!)بخش هایی از مراسم افتتاحیه پارالمپیک چین را نشان میداد و یکهو در ان میان اقا محمود احمدی نژاد رییس جمهور به اتفاق منوچهرخان متکی  و آقای مشایی  رییس اداره سیاحت!  فامیل و پدر همسر پسر اقای رییس جمهور  دیده شدند. خب این مراسم هم با تمام چسب و قیچی که به خورد ما دادند اما معلوم بود که دست کمی از افتتاحیه المپیک نداشت و چشم ها را گردتر و دهان  ها را باز تر کرد. از این نشان به نشان که خود اقای رییس جمهور گردن کشید که ببیند چه خبر است ان پایین ها . خلاصه یکی دوباری مسولیین مملکت ما را نشان دادند که

البته ملتفت نشدم که کار چسب و قیچی ست یا اینکه چینی ها دارند حالی میدهند به تیم همراه ریسس جمهور که درهای کالاهای بنجل چینی را باز کرده اند  به مملکت و از این طریق جیب چشم بادامی ها پرتر و سفره کلی تولید کننده   مسلمان  و مومن  و نماز خوان!!! خالی شده است و بعضا دکانشان تخته شده است.  اما غرض اینها نیست.

چینی ها “مشکل سرخود” ند!

قضیه اینست که چینی ها با نظم و انظباط و طرح و برنامه ای که از روز اول نشان دادند برای این المپیک، حسابی خودشان را به رخ دنیا کشیدند و با استفاده از نیروی انسانی بیشمار و سازماندهی انهاريال خیلی چیزها را حالی کردند به غربی ها. که همه اینها قابل تحلیل و تفسیر است و میتوان از روی مسائل همین المپیک گفت که چینی ها کجای جهان هستند. آنها جوری از ادمها استفاده کرده بودند و چنان انها را ساماندهی کرده بودند که تقریبا مو لای درزش نمیرفت و از این طریق مردم جهان را ملتفت این مساله کردند که آنها میتوانند ادمیزاد را جوری ادب کنند! و جوری سازمان بدهند رفتارش را که ادم فکر کند اینها اصولا ادم نیستند ! و همه وصلند به رایانه ای چیزی! حتی اگر دیده باشید گاهی حرکت های جمعی جمعیت تبدیل به “صفرو یک” هایی میشد که پایه علم رایانه اند! خلاصه چینی ها پیغام هایی دادند به دنیا انهم زیر جلکی، ولی زیاد جدی نگیرید. چینی ها همیشه” مشکل سرخود” هستند! انهم به هزار دلیل! یکی همین جمعیت! یک روز امریکایی ها مالیات ورود کالاهای چینی را ببرند بالا کلی چینی میشکند و کلی مصیبت دارند!..چینی ها البته قوی میشوند ، قوی هم هستند ولی ابر قدرت نخواهند شد.! این یادتان باشد!

بازیهای المپیک در ایران ؟!

اقای رییس جمهور خیلی جاها مستقیم و غیر و مستقیم فرمایش کرده اند که ما در مسیری هستیم که چندی دیگر میان چند قدرت اول جهان قرار میگیریم. خیلی اوقات ما را باد کرده اند که همین حالا هم  یلی هستیم برای خودمان! خیلی مواقع  هم دیگران را با تمام یال و کوپالی که دارند  به اندازه یک ارزن هم حساب نکرده اند. و حتی از بابت اینکه ما باکی از هیچ چیز نداریم و دستمان رو زانوی وخودمان است و هر چقدر بخواهید زور داریم تحریم های انجام شده را هم کاغذ پاره تلقی کرده اند! خب اشکالی هم ندارد.شاید من و شما سر در نمی اوریم. اما سوال من اینست! ما که این همه قدرت داریم و مرکز جهان اسلام هستیم چند صد سال دیگر میتوانیم یک المپیک اینچنینی مثل همین چینی های لا مذهب داشته باشیم؟؟؟ چند برنامه 10 ساله نیاز است؟ اصلا توان فکری و عملی ان را داریم؟ حالا المپیک به کنار…ما چند سال بعد میتوانیم یک جام جهانی فوتبال داشته باشیم در مملکت؟…بله؟ به ما نمیدهند چون پدر سوخته اند؟  خب باشد…شما بفرما که چه زمانی ما میتوانیم یک جام ملت های اسیا داشته باشیم در تهران؟ بله؟…جام ملت ها برای ما افت دارد؟  خب پس بفرمایید ما چند صد سال دیگر میتوانیم یک دوره  بازیهای اسیایی برگزار کنیم و قدرت و نظم و انضباط و توسعه و پیشرفت خودمان را به رخ ان پدر سوخته ها بکشیم؟ …اصلا ما در برگزاری بازیهای ورزشی که خود سمبل و نشانه ای از توسعه و پیشرفت و قدرت است چه جایی داریم در دنیا! اگر چند سال یکبار یک جام جهانی کشتی هم برگزار نکنیم که دیگر چه فایده!؟

خلاصه اینکه من مدام دیشب در این فکر بودم که ایا رییس جمهور که خیلی با چینی ها رفیق است فکری میکند که یک المپیکی،یک پارالمپیکی یک جام جهانی یک بازی های اسیایی ویک جام ملت های اسیایی  و خلاصه یه چیزی در این مملکت برگزار کند و به دیگران نشان دهد که بله ما هم هستیم! و ایا تلویزیونی ها عقلشان میرسد که cd کامل مراسم افتتاحیه با مخلفاتش! دست مردم است و کسی خود را علاف انها نمیکند؟ ..یا اینکه حالا حالا ها باید گرفتار بازی چسب و قیچی انها و کاغذ هایی که رییس جمهور انها را  کاغذ پاره می نامد باشیم؟

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *