در زندگی دردهایی…

در زندگی دردهایی ست که هیچ  “حیوانی” به جز انسان نمیتواند انها را تحمل کند! در زندگی درد هایی ست که هیچ “حیوانی” به جز انسان نمیتواند انها را تولید و بر همنوع خود تحمیل کند!..در زندگی درد هایی ست…همین!

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

3 نظر برای مطلب “در زندگی دردهایی…”

  1. سلام . با اجازه تون ميخوام اين نوشته را در جواب يك دوست براش ارسال كنم مانعي كه نداره ايشالا؟!

  2. زیباترین تعریفی که از درد ( از این نوع خاصش ) شنیدم، از زبان احمدرضا احمدی ( در مستند وقت خوب مصائب) بیان شد، یه چیزی تو این مایه ها که وقتی یک قدم از نیازهای اولیه زندگی ( یعنی خوردن و خوابیدن و… ) فاصله بگیری، درد شروع می شه… همون دردهایی که ما را از جانوران دیگه متمایز می کنه… البته احمدرضا احمدی خیلی خاص این مطلب رو بیان می کنه. فکر کنم نتونسته باشم حق مطلب رو ادا کنم… به هر حال باید ممنون هدایت بود که درد رو به بهترین شکلی، برای ما تعریف کرد.
    ولی یه جور درد دیگه هم داریم که خوبه ( کاش همه دردها این جوری بودن):
    – مرد را دردی اگر باشد خوش است/ درد بی دردی علاجش آتش است
    به قول شما : همین!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *