گفتگو با دکتر نرگس نشاط مولف کتاب “از اطلاعات تا کوانتم”

این گفتگو نیز در سال هشتاد و شش انجام  دادم  و در همان زمان در شیرازه آپلود شد!

“از اطلاعات تا کوانتوم” نام کتابی ست که در سال جاری توسط نرگش نشاط تألیف شده است. این کتاب از زوایای گوناگون به وارسی “اطلاعات” پرداخته و به گفته ی مؤلف آنچنان که در مقدمه آمده قصد داشته تا خوانندگان نیز درآن باره بیندیشند. شیرازه برای آنکه خوانندگان خود را به آنچه مد نظر مؤلف بوده نزدیک کند، پرسش هایی را با وی درمیان گذاشته که خوانندگان علاقه مند و صاحب نظر پاسخ های آنها را در زیر خواهند خواند و به داوری خواهند نشست. لازم به ذکر است که این پرسش ها به هیچ وجه نقد آن کتاب نبوده و نیست.

شیرازه

شیرازه: کتاب شما “از اطلاعات تا کوانتم ” نام دارد این نامگذاری بر چه چیز تأکید دارد و قرار است نشانه چه مسئله ای باشد؟

*این کتاب با مطرح کردن نظریه ریاضی اطلاعات آغاز می شود و با نظریه کوانتومی اطلاعات ختم می گردد. بنابر این علت نامگذاری؛ صرفا به مناسبت این آغاز و پایان بوده است.

شیرازه: در مقدمه کتابتان خوانندگان خود را دعوت به تعمق کرده اید یا بهتر است آنچه نوشته اید را بیاورم ” … کتاب حاضر ابتدا از نظریه ریاضی اطلاعات تغذیه میکند … آنگاه بر مرکب سیبرنتیک سوار میشود و زیست شناسی را در می نوردد ، بر ترمودینامیک پل می بندد ، سپس بر مکانیک کوانتم قدم میگذارد حوزه های ناشناخته ای که در باره آنها اطلاعات فراوانی پیش روست  و این متن کوشیده تا باره آنها تعمق شود” به گمان من تعمق فرایندی ست که بدون وجود پرسشی مشخص روی نمی دهد و حالا پرسش شما چه بوده که خوانندگان را به تعمق فرا خوانده اید و یا کدام حفره را نشان داده اید؟ به طور کلی مسئله شما چه بوده است؟

* به نظر من انسان موجودی متفکر است که همه کردار و گفتار او از اندیشه­اش سرچشمه می­گیرد. هیچ فکر و اندیشه­ای از خلا نمی­روید ؛ بلکه هر ایده و فکری از زمینه کلی­تر و وسیع­تری به نام ذهن ریشه گرفته و به تدریج و با مرور زمان و در بستر فرهنگ جامعه­ای  که به آن تعلق دارد با رشته افکار خود و دیگران تطابق یافته و منسجم می­شود تا تجربه زیستی هرفرد را در قالب ذهنیت عادی و موجود وی شکل دهد. با این نگاه ، نظریه چارچوبی  فکری ، کلی ، و نظام­یافته است و نظریه اطلاعات طبعا بخشی از افکار و اندیشه های محققان ، متخصصان ، و دانشمندان درباره اطلاعات و حیات آن است که با ترتیب خاصی ساختار یافته ، و روی هم رفته بستر فکری معینی را برای بررسی و تجزیه و تحلیل  نظری اطلاعات از یک سو و حل مسائل عملی و شناخت پدیده اطلاعات از سوی دیگر فراهم می­ آورد. بنابر این ، نظریه اطلاعات با این اعتبار ، ابزار شناخت اطلاعات محسوب می­شود . اما در این مسیر طبعا موانع احتمالی نیز وجود دارد . به طور مثال ، کمبود ارتباط میان حوزه های مختلف دانش ، رشته ای شدن علوم و محدود شدن در چارچوبی معین و همچنین رشد تصاعدی دانش ها به طور  مجزا سبب می گردد   تا متخصص و غیر متخصص بیش از پیش نسبت به دانش موجو د  بی اطلاع بمانند . همچنین بسط و گسترش دانش بشری چه در علوم طبیعی و چه در علوم انسانی به قدری فراگیر و  سریع شده که دیگر ارائه دانش حاصل از یافته ها و ذخایر علمی گذشته در هر رشته ای به صورت خطی یعنی رابطه علت و معلولی ممکن نیست ؛ لذا تجارب و دانش کسب شده در رشته های گوناگون ، در قالب نظریه ارائه می شود. در باب اطلاعات نیز چنین اتفاقی افتاده است . یعنی ایده ها و تجاربی آگاهانه یا نا آگاهانه در حوزه های مختلف در قالب نظریه اطلاعات مطرح شده است . خوب طبیعی است   که برای درک و شناخت    نظریه های مطرح شده در باب اطلاعات ، شناسایی مبانی فکری و فلسفی آنها راهگشاست . چرا ؟ چون مبانی فکری و فلسفی ، اساس و پایه تفکر نظریه پردازا ن و بخش مهمی از ذهنیت موجود دانشمندان را تشکیل می دهد و برای شناخت یا نقد نظریه ها در هر رشته ای   از جمله اطلاعات و اطلاع رسانی لازم است که علاوه بر مطالعه نظریه های مخصوص به این دانشمندان،   منشا و سرچشمه زایش و پیدایش فکری آنها را در حوزه های مختلف مطرح شده نیز مورد مطالعه قرار داد . همان طور که شناخت یک رشته علمی بدون مطالعه نظریه های آن رشته ممکن نیست ، شناخت نظریه های یک رشته نیز بدون شناخت منابع و ریشه هایی که نظریه ها از آن سرچشمه گرفته اند – یعنی ذهنیت   نظریه پرداز – ممکن نیست.

شیرازه: در بیشتر بخش های کتاب ، شما ” اطلاعات ” را به دایره دنیای میکرو کشانیده اید مثل بخش ” سیبرنتیک و اطلاعات ” ، اطلاعات و نظریات زیست شناسی مولکولی ” و همینطور” در آن سوی کوانت” و سوال من اینست که این تاکید و وارسی اطلاعات در دنیای میکرو چه دلایلی دارد ؟ شما با این کار خوانندگان خود را به کدام نکته مهم توجه میدهید؟

* ببنید،   اطلاعات ، انگاره ای چند بعدی و پیچیده است . چند بعدی و پیچیده بدین لحاظ   که مطالعه آن ، به عنوان حوزه ای معرفت شناختی ، بیانی نظری و فراگیری در رابطه با فلمروهایی چون ژنتیک ، دستگاه های مصنوع ( ماشین ها) ، فرهنگ ، و غیره در اختیار قرار می دهد   که هرکدام از  آنها را می توان با مشخصه های تکاملی مشترکی نشان داد و ابعاد مختلفی را در بر می گیرد که البته هر کدام در عین حال به دیگری مربوط   است ؛ ابعاد جنبشی ، شیمیایی، فیزیولوژیکی ، مغزی ، وجودی ، روانشناختی ، فرهنگی ، زبانشناختی ، منطقی ، فکری ، فردی ، جسمی، شخصی، و فراشخصی . بنابر این ، برای اندیشیدن در مورد چنین بنیان هایی فکر کردم که   پیش از هر چیز پرداختن به مفهوم های کلان شاید بهتر بتواند هدايتگر باشد .  این امر سبب شد که   به همبستگی مفهوم ها بیشتر از مرزبندی های   مشخص و از پیش تعیین شده بیندیشم و آنها را دنبال کنم .

شیرازه: خوانندگان شما اصولا چه کسانی هستند ؟ یعنی مخاطبی که شما برای آنها نوشته اید در کدام حوزه دانش قرار می گیرند ؟ و برای دریافت آنچه شما نوشته اید باید به کدام اطلاعات مجهز باشند ؟

*من زمانی که کارم را شروع کردم به مخاطب خاصی نیندیشیدم   و دغدغه فکری خودم نیز بیشتر مبتنی بر اطلاعات بود . بنابر این هر فردی که با اطلاعات سروکار داشته باشد و به این مباحث علاقه مند باشد شاید مخاطب احتمالی این کتاب قرار گیرد. نگرش اصلی در این کتاب فرارشته ای است و فرا رشته ای امروزه به معنای بی رشته ای است

شیرازه: خانم دکتر نشاط شما خودتان یک فارغ التحصیل رشته کتابداری و اطلاع رسانی هستید و این خیلی خوب است که کتابداران به وارسی تغییر و تحولات ” اطلاعات ” و یا قوانین حاکم بر آن در حوزه های دیگر میپردازند اما به نظر خودتان این کتاب به چه میزان برای کتابداران مفید است ؟

* سوال خوبی پرسیده اید . درست است  من فارغ التحصیل کتابداری هستم . ولی این دلیل نمی شود که به مباحث  دیگر بی علاقه باشم و یا آنچه می نویسم صرفا در زمینه فعاليت هاي عملي کتابداری باشد . ضمن اینکه آیا مگر خمیر مایه کتاب ؛ کتابداری؛ و اطلاع رسانی چیزی به جز اطلاعات است؟

شیرازه: با یک تورق ساده در کتاب شما خواننده با عبارت هایی نظیر ” هندسه نااقلیدسی ” ، اصل عدم قطعیت هایزنبرگ” نظریه اطلاعات شانون ” ، اثر پروانه ” و … برخورد میکنند ، که تقریبا هر کدام از این عبارات متعلق به خوزه های گوناگون دانش است . البته علوم با یکدیگر مرتبط انند و از هم تغذیه میکنند اما آیا به نظر شما آوردن بیشمار عبارت های تخصصی از حوزه های گوناگون دانش در مرحله اول باعث نمی شود که ذهن مخاطب شما گرفتار ” آنتروپی ” و در نتیجه عدم دریافت مناسب آنچه شما در ذهن داشته اید بشود؟

* بینید ، نگاه علمی بشر به پدیده ها از دوره های مختلفی گذر کرده که هرکدام ویژگی ها و مولفه های خاص خود را دارد . به طور مثال، در نگاه نخست ، بشر جهان را به مثابه دستگاهی که تمام اجزاء آن مانند ماشین در نظمی جبری در حال کارند به تصویر کشید. در این نگاه ، سیستم ها مبتنی بر حداکثر نظم یافتگی هستند. یک ذره در خط پیوسته ، در مسیری مشخص ، و به روشی معین حرکت می کند که به راحتی می توان موقعیت آن را در مکان ( موضع , سرعت ) سنجید ، و کیفیت فیزیکی و خصایص دیگر آن را شناخت . همچنین می توان آن را با اندازه های سنجش پذیر بیان کرد . در این طرح ، انسان یا عنصر شناسنده به عنوان وجود مادی جدا تلقی می شود که بیرون از سیستم (جهان) ایستاده و بی هیچ دخالتی به آن می نگرد . نگاه بعدی مربوط به زیست شناسی است . این بار حیات بود که منظر دید انسان قرار گرفت و توانست مستقل از فرمول های خشک هویتی علمی پیدا کند.  در اواسط قرن بیستم ، علوم  وجه سوم خود را نشان دادند که افق معرفتی آنها با دو نگاه پیشین متفاوت بود .   در این نگاه ، اتم دیگر واحد اولیه و غیر قابل تجزیه نیست . ذرات دستخوش بی نظمی و تکثر هستند ؛ و انسان به طور کامل در کنش متقابل با آنچه مورد مشاهده اوست قرار می گیرد. خوب طبیعی است که هر یک از این رویکردها و دیدگاه ها ، مولفه های خاص خودشان را دارند که با آنها شناخته می شوند؛  و من نیز ناگزیر بودم از آنها نام ببرم و هیچ جایگزینی هم برای آنها نداشته ام . انگاره اطلاعات نیز از این افق های  دیدگاهی گذر کرده و من مایل بودم ببینم که نظریه اطلاعات در هر یک از این دوره ها چه تغییری کرده ، از چه عناصری تاثیر پذیرفته ، مدافعان و منتقدان آنها چه کسانی بوده اند ،  و خلاصه اینکه سیر دگردیسی آن چگونه بوده است . خود من هم آشنایی قبلی با این اصطلاحات یا اندیشه­ها نداشتم و در حین کار با  آنها  مواجه  می شدم و هیچ عمدی در بکار بردن آنها نبوده است. مثلا همین ” اثر پروانه­ای ” که شما  نام بردید اندیشه­ای  بود که  در مقابل اندیشه خطی که همه چیز را در رابطه علت و معلولی می­نگریست مطرح شد و سنگ بنای نظریات  بعدي  قرار گرفت. از این  اندیشه در حوزه های مختلف مثل هنر، علوم اجتماعی ، اقتصاد، و غیره  استفاده  شده  و مورد  تجزیه  و تحلیل  قرار گرفته است . حال می توان  دید که  این  اندیشه  برای رشته ما چه پیامد هایی داشته یا می تواند داشته باشد . به طور مثال ، شبکه­های مفهومی یا واژگانی ، اصطلاح­نامه­ها و تاکسونومی­ها چگونه و تا چه حد ، به صورت نهان،  یا آشکار از این ایده متاثر هستند . این مباحث  گرچه مورد علاقه خودم نیز هست ولی به آن نپرداختم چون ممکن بود به قول  شما،  بیش از آنچه  تا کنون به آشفتگی ذهنی مخاطب احتمالی افزوده ام بیفزایم . اما می تواند موضوع مورد مطالعه دیگران قرار گیرد.

شیرازه: کتاب شما در بهار 86 به چاپ رسیده و حالا ما در پایان زمستان به سر میبریم ، آیا ” از اطلاعات تا کوانتم ” در جايي نقد شده است ؟ و اصولا منتظر نقد این کتاب هستید یا نه و از طرف فعالان کدام حوزه ؟ فیزیک ؟ شیمی ؟ ریاضی؟ فلسفه علم؟ زیست شناسی؟ کتابداری و اطلاع رسانی ؟ یا …

* بله شنیدم دو نفر نقد کرده اند . به نظر من اندیشه­ها خصلت پول را   دارند،  یعنی شما تا وقتی پول خود را درون خانه محفوظ نگه می­دارید چیزی به آن اضافه نخواهد شد اما اگربه بانک سپرده شود در آن موقع است که در عرصه­های مختلف به حرکت می افتد ، مبلغی از آن کسر و مبلغی به آن اضافه می گردد و بدین ترتیب به سرمایه تبدیل می شود. همانطور که در مقدمه کتاب نیز گفته ام ، زمانی که کارم را آغاز کردم به سرعت با انبوه اطلاعات و فقر دانش خود مواجه شدم . بخش عمده راه نیز هموار نبود و  بسيار محتمل است كه در  مورد مسائل کلیدی  دچار لغزش شده  باشم . در جهت های بیشماری پرسه زده ام که صد البته می­دانم کافی نبوده است .   بنابراین ، بر این واقفم که این کتاب می تواند همانقدر مورد سوء فهم قرار گیرد که مورد تحسین و پذیرش . تن دادن به نقد و نظرها جلوه­اي از وسيع ديدن دايره هستي است و به قول خواجه شيراز

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم /   لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی.

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست / کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی.

شیرازه: برای آخرین پرسش مایلم نظر شما را درباره این بیت خواجه شیراز بدانم که میگوید: ” حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می­نوشت … تایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود”

*من هم با این بیت مولانا به شما پاسخ می دهم که :

دوست دارد یار این آشفتگی ….. کوشش بیهوده به  از خفتگی

شیرازه: از اینکه در این گفتگوی دیجیتالی شرکت کردید بسیار از شما سپاسگذارم

*من هم از شما و سایر دست اندرکاران شیرازه که این مجال را در اختیار بنده قرار دادند سپاسگزارم

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *