علاقه مندان در حوزه اسناد و آرشيو كه دست به قلم هم باشندكم هستند.

این گفتگو را با دکتر رضایی  معاون ارشیو سازمان  اسناد و کتابخانه ملی در سال 86 انجام دادم که در شیرازه منتشر شد و کم دردسر نداشت هم برای دکتر و هم برای من!. رییس کتابخانه ملی(علی اکبر اشعری) معترض بود به بخشی از گفتگو و شنیده بودم که به دکتر ایراد گرفتند و…خلاصه  آن قسمت را حذف کردیم….چند وقت بعد نیز دکتر از انجا رفتند، خیلی ها میگفتند دلیلش همین مصاحبه بوده که من هنوز مطمئن نیستم اما اینکه بر سر یک جمله بحث درگرفته بود را اطمینان دارم!

* اجازه بدهيد گفتگوي خودمان را با يك سوال رسانه­اي در حوزه اسناد شروع كنم، و بپرسم كه در اين حوزه چند نشريه فعال وجود دارد؟
– نشريه ­اي كه اختصاصي در حوزه اسناد فعاليت داشته باشد البته نداريم و معمولاً اسناد با حوزه نسخ خطي و تاريخي كه اشتراكاتي دارند در نشريات به آنها پرداخته مي شود اما مي توانم به مجله “مطالعات تاريخي” ، “نامه بهارستان ” و يا “فصلنامه گنجينه اسناد ” اشاره كنم كه به حوزه اسناد مي پردازند.

* گفتيد كه بعضاً حوزه اسناد به حوزه نسخ خطي يا تاريخي گره مي­خورد اما به نظر نشريه گنجينه اسناد بيشتر به خود سند مي پردازد.
– بله همينطور است ، اين نشريه تا قبل از پاييز 85 تحت عنوان فصلنامه تحقيقات تاريخي فعاليت مي كرد كه اين تحقيقات با پشتوانه اسناد انجام مي شد اما پس از آن موضوع مطالعات آرشيوي نيز به آن افزوده شد و الآن يك نشريه در دو حوزه فعاليت دارد.

* به نظر شما حوزه سند و آرشيو ظرفيت داشتن نشريات مستقل را دارد؟ با توجه به حضور سازمان­ها و نهادهايي كه به امور مربوط به اسناد چه در قبل و بعد از انقلاب مي پرداخته­اند چرا اين نشريات مستقل بسيار اندك هستند آيا اصولاً اين حوزه ظرفيت داشتن نشريات مستقل را ندارد يا اهالي آن لزومي براي آن نمي­بينند؟
– ببينيد بحث ما الآن روي دو مسأله است، يكي آرشيو ، يكي سند كه اين دو را بايد تا اندازه از هم جدا كرد. اما اينكه سند و مسائل آن ظرفيت داشتن نشريات مستقل را دارد يا خير، معتقدم كه كشور ما به دليل غني بودن در عرصه تاريخ و فرهنگ و همچنين آنچه كه در تاريخ معاصر توليد شده، ظرفيت مورد نظر وجود دارد، يعني ما نمي­توانيم تاريخ خود را ثبت و ضبط نكنيم و سند همواره سرچشمه اطلاعات بوده­اند، پس بايد بگويم ما آنقدر موضوع داريم كه داشتن نشريات را ضروري كند.

·  اجازه بدهيد من سؤال خود را صريحتر و دقيق­تر مطرح كنم. اسناد ما قرون متعدد را پشت سر خود دارند و از لحاظ كميت نيز بسيار غني هستيم و البته اعتبار اسناد را هم كه شما بهتر از من مي دانيد اما چرا  مابا این پتانسیلی که داریم  در اين حوزه 3 يا 4 نشريه معتبر كه به اينها بپردازد نداريم يا نداشتيم كه هم  به سند و هم به مسائل فعالان اين حوزه و حتي به پرسش­هاي علاقه­مندان بپردازد. مسلماً ما موضوع و پتانسيل مورد لزوم را داريم اما اينكه چرا تاكنون اين حوزه رسانه­اي معتبر نداشته، پرسش اصلي من است.
– اول بايد تذكر بدهم كه بحث آرشيو را از سند بايد جدا كرد و من معتقدم كه در زمينه آرشيو بسيار كم كار شده است و يكي از دلايل آن اينست كه ما تحصيلكرده دانشگاهي در حوزه آرشيو نداريم كه توليد علم كنند و در بحث خود سند و اينكه چرا ما به اين موضوع نمي پردازيم دلايلي دارد.

* جناب دكتر رضايي، حضور سازمانهايي و نهادهاي گوناگون يكي مانند همين سازماني كه معاونت اسناد آن را مديريت مي كنيد نشانه پرداختن به حوزه اسناد و آرشيو است اما منظور من اينست كه چرا به صورت رسانه­اي به آن پرداخته نمي­شود؟ چرا مسائل اين حوزه منتشر و متكثر نمي­شود؟ چرا نشريه­هاي متعدد فعاليت نمي­كنند؟
– خب شايد يكي از دلايل آن، اين باشد كه ما علاقه­مند به حوزه سند و آرشيو كم داريم يا شايد بهتر است بگويم علاقه­مندي كه دست به قلم هم باشد كه بتواند اندوخته­ها و تجربه­هاي خود را بنويسد و منعكس كند و بخواهد اطلاعات خود را ديگران سهيم شود و ما اين را كم داريم.

* آيا به نظر شما رسانه­اي شدن مسائل حوزه اسناد و آرشيو كمك به حل مسائل نمي­كند؟ آيا فكر نمي­كنيد اگر مشكلي وجود داشته باشد در صورت طرح آن در يك نشريه در مرحله اول سبب مي­شود تعداد بيشتري از آن با خبر شوند و سپس درباره آن گفتگو سر بگيرد و سرانجام از دل گفتگوها راه­هايي منطقي­تر براي حل آنها اتخاذ شود؟
– بله قطعاً همينطور است و اگر مشكلات و مسائل مطرح شوند بهتر است.

* ببينيد آقاي دكتر من فكر مي كنم هر علمي در يك مرحله از عمر خود بايد رسانه­اي شود، منظورم از رسانه­اي عمومي نيست زيرا شايد بعضي­ها اين سؤال را طرح  كنند كه طرح مسائل دقيق علمي در رسانه­ها يا نشريات بسيار عمومي چه نفعي براي آن علم دارد. البته جاي اين بحث اين جا نيست اما به هر حال مي­توان رسانه يا نشريه­اي براي خود متخصصان و حتي علاقه­مندانيك علم فراهم كرد و اگر اينگونه نشود خيلي از مسائل براي هميشه ناگفته و ناخوانده باقي مي­ماند. ببينيد آقاي دكتر، من فكر مي­كنم اگر نشريه­اي وجود داشته باشد كه علاقه­مندان و فعالان حوزه سند و آرشيو آن را مطالعه كنند شايد آرام آرام تعداد علاقه­مندان بيشتر شوند و اين افزايش در كميت قطعاً در رويكردي كه در كشور به سند داريد تأثير مي­گذارد و اين حوزه نمي­تواند از اين تأثير بي­بهره بماند.
– من با حرف­هاي شما موافقم و يكي از راه­ها براي ارتقاء سند و آرشيو در جامعه داشتن يك رسانه است. البته ما در روز 17 ارديبهشت هر سال يعني روز اسناد توجه رسانه­ها را به خودمان جلب مي­كنيم ولي واقعيت اينست كه يك روز در سال اصلاً كافي نيست و به اين ترتيب ما نمي­توانيم جايگاه واقعي خود را پيدا كنيم اما براي مثال در كشوري مانند استراليا وقتي آرشيو ملي آنها به عنوان يكي از جاذبه­هاي گردشگري مطرح مي­شود شما مي­توانيد حدس بزنيد كه سند و آرشيو در آن كشور چه جايگاهي دارند. وقتي در سطوح گوناگون تصميم­گيري مي بينيد كه از كارشناسان اسناد نيز استفاده مي­شود مي­توان دريافت كه آنان از چه جايگاهي برخوردارند.

* عدم وجود رسانه­هاي مناسب و كافي در عرصه اسناد و آرشيو البته شايد دلايل گوناگون داشته باشد ولي برجسته­ترين دليل در ذهن من اينست كه فعالان اين حوزه زياد رغبت به ديده شدن ندارند، مشكل دارند اما به دنبال جايي براي عرضه مسائل و مشكلات خود نيستند، بالاخره آنها هم بايد حركتي بكنند اينطور نمي­شود كه همه مشكلات را به گردن ديگران بيندازيم.
– خب اين هم مي تواند درسي باشد كه من به عنوان يك فعال حوزه سند و آرشيو زياد رغبت به ديده شدن نداشته باشم اما جامعه هم بايد از من بخواهد كه از لاك خود بيرون بيايم. البته در چند ماه گذشته آرشيويست­هاي ايراني وبلاگي را راه­اندازي كردند كه حركت خوب و مناسبي بوده و همين حركت­ها شايد باعث شود كه فعالان ساكن در حوزه سندو آرشيو تحرك بيشتري داشته باشند.

* شما به عنوان يكي از مديران بخش­هاي سند و آرشيو كشور اگر با خبر شويد كه نشريه­اي قرار است متولد شود كه حاضر است نيمي از فضا و توان خود را در بخش سند و آرشيو صرف كند آيا به همكاران و مديران خود اين توصيه را خواهيد داشت كه از اين فرصت استفاده كنند و مسائل خودشان را با چنين رسانه­اي در ميان بگذارند؟
– بله حتماً.

* از اينكه وقتتان را به ما داديد سپاسگزارم.
– من هم از شما سپاسگزارم

درباره جلال حیدری نژاد

دانش آموخته جامعه شناسی از دانشگاه تهران، دلبسته ی فرهنگ ،اجتماع و آدمیزاد. مینویسم تا " نادانی" خودم را روایت کنم، نه بیشتر!

مشاهده همه مطالب جلال حیدری نژاد →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *