چند ساعت مانده تا پایان سال 88
شاعر را نمی شناسم، اما در این شب سال نو، اگر تعارفات چند لا و بی خاصیت را کنار بگذایم و مبارک بادهای نامبارک را طوطی وار تکرار نکینم، و …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
شاعر را نمی شناسم، اما در این شب سال نو، اگر تعارفات چند لا و بی خاصیت را کنار بگذایم و مبارک بادهای نامبارک را طوطی وار تکرار نکینم، و …
Read Moreجهانی به آتش برافروخته …همه کاخها کنده و سوخته جهان را ببینی بگشته کبود… زمین پر ز آتش هوا پر زدود شب آمد گوان شمعی افروختند… به هر جای آتش …
Read More6سال فبل شاید/تنها بودم و دوستان دورم تنها تر./6سال قبل بود شاید .1…سرفه امان مرد را بريده است!…تلاطم جسم نحيفش صداي قيژ قيژ صندلي لهستاني را در مي اورد!…اما سرفه …
Read More…نشسته است انسوي ميز…دلش انسوتر…اينه در چشمانش…من در اينه نيستم! …چشم چرخانم…خودم را ميجويم …ميخواهم بگويم كه حرفي نيست…هست!…سكوتي هست…نيست!…كلمه اهنگيني هست…نيست!..اهنگ دلنوازي نيست…هست!…دل بي سياستي هست….نيست!…و… ميان بودن ها …
Read Moreهر وقت که اوقاتم سرجایش باشد و ذهنم کمی از مشکلات زندگی روزمره و مصیبت های ریز و درشت اسوده باشد( که نیست) ودلم از زخم ها و درد های …
Read Moreآقا ابوالقاسم قربانت گردم…کاغذعزیزت رسید! امر کرده بودید که برای آرامش خاطر ابوی و عزیز جان، کاغذی داده و این شب عیدی اوضاع منزل را شرح داده تا بلکه خاطر …
Read More