عقل که نباشد کلیه سنگ می سازد!
هفتم اردیبهشت ماه 87، مثل همیشه خوب نبودم…هنوز از انتخابات 88 هم حرف و خبری نبود ،درد بی امان کلیه داشتم،. الفبای تئوری های اجتماعی معلومم کرده بود که “کلیه …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
هفتم اردیبهشت ماه 87، مثل همیشه خوب نبودم…هنوز از انتخابات 88 هم حرف و خبری نبود ،درد بی امان کلیه داشتم،. الفبای تئوری های اجتماعی معلومم کرده بود که “کلیه …
Read Moreشنبه بیست و یکم دی 1387 میدانی…در زندگی همه ما همیشه غول ها و کوتوله هایی پیدا میشوند که ما به اندازه ی درکمان از هستی انها را به مرزهای …
Read Moreسال هشتاد و هفت ! المپیک چین بود،رییس دولت هم رفته بود،تلویزیون هم مانند همیشه یک جایش میان برف بود یک جایش هم به آسمان! ..این را آنروزها نوشتم… رییس …
Read Moreسال هشتادو هفت، تابستان انگشتان زن روی اف اف خانه همانجور حرکت میکند که روی داریه مادر بزرگشان در دهات پدرشان.!! دیوارها کاغذی اند. صدا میرود به خانه های هم …
Read Moreروسا از سفر برگشته بودند،28 اردیبهشت87 بود به گمانم، این چند خط را هم انموقع نوشتم … میروند ،می ایند، سکوت است در اطراف. نه میهمانان لام تا کام میگیویند …
Read Moreبیست و سوم اردیبهشت 87 ،سفرهای استانی به تبعییت محمود احمدی نژاد مد شده بود،و زیر دستی ها یعنی روسا ی بعضی از سازمان ها نیز یاد گرفته بودند و …
Read Moreسالگرد جلال ال احمد،به گمانم سال 87،روز بعدش این متن کوتاه را نوشتم و یک نکته دیگر به جز جلال 1.یادم نیست دقیقا ولی شاید 16 یا 17 سال پیش …
Read Moreچند وقتی ست از خودم هم “عقب” مانده ام. نمیدانم کارهای این خانه دیجیتال کی به سر می آید یعنی نمیدانم چه زمان همه مطالب قبلی را اینجا می گذارم …
Read Moreسال هشتادو هفت، اردیبهشت، همیشه به دوستان انجمن می گفتم که باید افراد مستعد و دست به قلم را شناخت و کمی اموزش داد تا فردای روزگار انجمن و جامعه …
Read Moreسال هشتادو پنج،مرداد و شهریور میدانستم که آن سال ،آخرین سالی ست که درآن نشریه قلم میزنم،پس در هر شماره از “ان زاویه” که میدیدم تلاش میکردم تا گره های …
Read More