مرگ اينجا غريبه نيست.
ما ميوه دردهاي جاري در رگ قرن ها و ازدحام اندوه آدميم فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر و حاصل تدبير بيحاصل رستميم، بر جنازهء پسر ما …
Read Moreدست نوشته های بی سرانجام در باب آنچه دل یک آدم را چنگ میزند
ما ميوه دردهاي جاري در رگ قرن ها و ازدحام اندوه آدميم فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر و حاصل تدبير بيحاصل رستميم، بر جنازهء پسر ما …
Read Moreواژه گان گاه عجیب راهزنی میکنند و گاه عجیب تر ما را بازی میدهند و من همیشه به این میاندیشم که مبادا کلماتی که باید امربر من باشند ،من را …
Read Moreشاعري «زمزمه» كرد مردم آزاد شدند تاجري «مردم دوست»!! شد و فرياد كشيد!
Read More1..من واقعا ديگر متعجب نيستم! از مردمي كه هزار دردو بلا و مصيبت و بدبختي و فقر و حقارت دارند و يك كلمه در باره آنها نه حرف ميزنند …
Read Moreشاعري “جاري” شد سرزمين دل مردم، گل كرد تاجر آبادي به حساب جاري خون مردم ميريخت! **** طهران.شايد تابستان 80 يا همان حوال
Read Moreشاعري داد كشيد: «همه جا تاريك است» تاجري غيرتمند!! همه جا، برق كشيد!! ******************* طهران. همان حوالي قبلي
Read Moreمرگ مي آيد/ مي خواند به هنگا مه اي كه لكنت مطلع تمام ترانهها مي شود و كسي د يگر شعر نميگويد و كلمات را نمي رقصاند و آسمان …
Read Moreما ميوه دردهاي جاري در رگ قرن ها و ازدحام اندوه آدميم فرزند حس غريب سهراب به زير دشنهء پدر و حاصل تدبير بيحاصل رستميم، بر جنازهء پسر ما …
Read Moreميآيي ؟/ نميآيي؟ /ميآيي از كدام سو؟ كدام سوي سبزهزار، جرعهنوش عطر حضورت ميشود؟ بر بال سپيد كدام خيال تكيه دادهاي؟ و از دهليز كدام رؤيا سر برميآوري؟ ****** …
Read Moreو کسی نبود از اهالی پایتخت یا آنکه به دیدار قوم و خویش آمده بود یا به هر نیت دیگری ، که بعد از صلاه ظهر روز هفدهم خرداد ماه …
Read More